هام هامک
کشو کمد باز مونده و منم محو تلویزیون..... - چرا تشو بازه؟ - بابایی کشو رو باز گذاشته - چرا بازش کرده؟ - می خواسته یه چیزی برداره - چی برداشته؟ - فک کنم دفترچه رو برداشته - برای چی دفترچه برداشته؟ - خب حتما باهاش کار داشته - هان؟.....هان؟؟؟.....هان؟؟؟؟؟؟ (من همچنان غرق تماشای تلویزیون) - هام هامک - هام هامک؟ - و من - (با نگاهی ووروجکانه) میخوام هام هامک میخوام! - و باز من برای چند دقیقه شد بهونه ی خندیدنت و خندوندن ما.... ها...