جیگر مادر و بابا

این روزهای کوثر

1391/2/2 14:44
نویسنده :
679 بازدید
اشتراک گذاری

روزهای بارونی هم تموم شد

حال و هوای دلتنگی و زیبایی و دعا و آرامش، کمرنگ شد

 

یکی از اون روزهای بارونی

پارک

مادرجون نون پنیر بده بخولم بعدش بییم خونه. ایشالله بازم میایم پات!


 لوبیا پلو با ماست و سبزی

لوبیا پلو

 قربونه یکی یه دونه ی خودم که اکثر اوقات غذاشو با اشتها می خوره

اما این دلیل نمیشه که غذاهای خوشگل کمتر بخوره!

 

تخم مرغ با مربای آلبالو و نون

تخم مرغ

مادر جون من تخمرغ خیلی دوس دالم. بده خودم بخولم.

 

بقیه اش در ادامه ی مطلب...

با خاله جون* رفتیم خرید و پارک و گردش. باز یه روز خیلی شاد برای عزیز دلمون

 

لبخندت میان گل ها و سبزه ها

لبخند زیبا

 مادر جون ببین همه جا اشنت شده

دُلا رو ببین. زردن اشنتن

 

نشستیم روی چمن ها و صبحانه خوردی

نشستن روی چمن

وقتی بیدار میشی یه لیوان شیر عسل میخوری و

صبحانه رو در پارک نوش جان میکنی.

 

تقلید کودکانه!!!

موبایل

مادر دوشی داله، منم دوشیه اِمز دالم!

 

حدس بزنید هدفم از گرفتن این عکس چی بوده؟؟؟

جوانه

فقط حدس بزنید. جایزه مایزه در کار نیستانیشخند

 

همین یک ساعت پیش

تاب

بلند هل بده... برم تو آسموناااااااااااااااا

هنر عکاسی رو دارین!!!

 

 اینم تقلید مادرانه!!! (مرسی مامان ماهان عشق)


تقلید

نایت اسکین

*: من و خاله جونت در 99 درصد موارد با هم تفاهم نداریم. اما در 99 درصد موارد با هم دیگه بهترین لحظات رو تجربه می کنیم. بخصوص این روزا که قراره بیشتر از قبل، با هم روزگار بگذرونیم و شاد باشیم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (21)

حنانه
2 اردیبهشت 91 15:32
به به چه دختر نازی...


ممنون عزیزم
مسافران آسمانی
2 اردیبهشت 91 18:26
وای...چه غذاهای خوشکلی...آدم هوس میکنه بخوره...
دست مامانیه خوش سلیقه هم درد نکنه...
نوش جونت کوثری...گوشت بشه به تنت ایشاالله...


ممنونم از لطفتون و حضورتون
محيا كوچولو
2 اردیبهشت 91 22:45
به به از اين همه عكسهاي بهاري
قضيه اون سينكه چي بود؟
اما عكس آخريه كه تاريخش جلوتر از ساعت بالاي وبلاگه
چكار كردي كوثر جون ناقلا


ممنونم عزیزم
قضیه ی سینک رو حدس بزنید
نه عزیزم شاید ساعت سیستم شما تنظیم نیس!
تک خالهی کوثر جونی
2 اردیبهشت 91 23:50
ای ی ی ی ی ی خوش اشتهااااااااا

یادم باشه صبح ها واسه صرف صبحونه بیام خونتون و صبحونه تو خودم بخولم !



خاله جووووووووووووووووووون بدو بیااااااااااااا
که همشو تهنایی میخولمااااااااااا
خاله نسرین مامان صدف و سپهر
3 اردیبهشت 91 1:44
این تقلیدو چطور انجام دادین.دوست داشتم برای 2 سالگیه صدفم انجام بدم نشد.


خب صبر کردن تا به زمان دلخواه برسه بعدش از مانیتور عکس گرفتم. همین
مامان نیایش
3 اردیبهشت 91 13:23
سلام به مامانی گل و خوش ذوق با این پست قشنگ و عکس های قشنگ تر آفرین خانمی شاد باشید همیشه کوثر گلم رو ببوس از طرف من لطفا الهی همیشهلباش خندون باشه این شیرین زبون شیرین عسل آفرین که تونستی شکار لحظه ها کنی من که هنوز موفق نشدم راستی اون عکس که حدس زدن نداره خودت نوشتی روش دیگه البته قبل از اینکه جوانه ات رو بخونم حدس زدم ها ولی خیلی عکس با مزه ای شده آفرینشاد باشی عزیزم


سلام به باهوش ترین مامانیه نی نی وبلاگ!
مرسی از لطفت عزیزم
همیشه با نظرات خوشگلت خوشحالمون میکنی خانمی
بازم آفرین
مامان نیایش
3 اردیبهشت 91 13:24
راستی یادم رفت بگم چه غذاهای خوشمزه و خوشگی دست مامانی درد نکنه الهی همیشه خوش اشتها باشی


مرسی عزیزم
مامان علی
3 اردیبهشت 91 15:09
چه مامانی چه دختری اصلا هنره که داره از دست و پنجه این پست میریزه پایین ای کدبانو ای آلبالو ای قند ای عسل فکر مارو نکردی آخه... من الان سرظهری دلم ریحون خواست اونم از نوع بنفشششش حالا چه کنم با این دل وامونده م؟ عکسا خیلی قشنگ بود و خاطره ها خوندنی و خواستنی تر


مرسی عزیزم
وای چقد تعریف...یکی منو بگیره
آخییییییییییییی عزیزمممممممممم
مامان علی
3 اردیبهشت 91 15:11
جواب مسابقه روهم که مامان نیایش جون زحمتشو کشید ولی واقعا خوب قاپیدید صحنه رو جالب بودقصه این تولد و رویش


آره خیلیییییییییییییی
نمیدونی وقتی دیدمش چه ذوقی کردممممممممممم
مامان ماهان
3 اردیبهشت 91 15:58
به به
آفرین به مامانی چه غذاهای خوشمزه ای
چه تزیینات جالبی
کوثر نازم عکسهات خیلی خوشگل شده
چه شکار لحظه جالبی دستت درد نکنه هوررررررررررررررررررررررررا به مامان کوثر
واما اون دونه گندم بود که جوونه زده اومده بیرون


مرسی از محبتت عزیزم
شما لطف داری
وآفرین به پاسخ درست شما مامانیه باهوووووووووووشششش
مامان نازنین زهرا
3 اردیبهشت 91 16:00
سلام.ببخشید من خیلی نمیرسم به وبلاگ سر بزنم.خیلی کوثر خانم بامزه هست ان شا الله 120ساله باشه در کنار شما.معلومه که خیلی هم با سلیقه هستیدهم با معلومات.خوشحال میشم بتونم از شما کمک بگیرم در تربیت و بچه داری تا بتونم مادر خوبی باشم


سلام عزیزم. خواهش میکنم
ممنون از حضورتون خانمی شما لطف دارید
زهرا خانم ما رو ببوسید
بابای دوقلوها
3 اردیبهشت 91 16:41
مامانی کوثر؟!!!!!!!! نمیگی من حسودیم میشه که میگی کوثری با اشتها غذا میخوره؟ آخه دوقلوهای ما به صد زور و زحمت، دعوا و درگیری، تیراندازی هوایی و بگیر ببند باید یه لقمه غذا بخورن.

نوش جونت کوثری
ایشالله همیشه با اشتها غذات رو بخوری و همیشه سالم و سلامت باشی

هدفت از گرفتن عکس از سینک......بوده؟ درست گفتم؟؟؟؟؟؟؟


دوقلوها هم اگه گرسنه نگهشون دارید با اشتها غذا میخورن
بله همون .... درسته!!!!!!!!!!!!!
یاسمین مامان سورنا
3 اردیبهشت 91 20:50
نوش جان
چه مامانیه با سلیقه ای دستش درد نکنه
آفرین به کوثر جون که غذاشو با اشتها می خوره
اما سورنا...


ممنون از لطفت
همیشه هم با اشتها نیس
اما خب بی اشتها هم نیس
برای غذا خوردن سورنا غصه نخور عزیزم
مامان علی
3 اردیبهشت 91 23:40
من امروز اینجا کلی کامنت گذاشتم کوشون پس


عزیزدلم همشون که هستن
تایید کردم و جواب هم دادم
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
4 اردیبهشت 91 0:37
آفرین به کوثر جون که غذاش رو با اشتها میخوره.
مامانی خوشم میاد توی پستت هم عکس مامان هنرمند رو گذاشتین (=غذاهای خوشمل)هم عکس مامان عجول(=سبزه ای که اونجا در اومده خیلی حرفا برا گفتن داره ها)
راستی خیلی حرفه ای سوِژه گیر میارین.
ضمنا کوثر عزیزم دو سال و 6 ماه و 6 روز و 6 ساعت و 6 دقیقه و 6 ثانیه ات مبارک.
اصلا همه لحظه هایت مبارک.
خاله جون رو هم سلام برسونین.


شما لطف دارین مامان باهوش و خلاق
در مورد اون سبزه هم حتما خواهم نوشت
ممنونم سلامت باشین. خاله جون هم سلام میرسونه
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
4 اردیبهشت 91 0:39
خواهش میکنم نگید تقلید.من این همه چیز از شما یاد گرفتم خدا کنه عمری باشه و توانی که بتونم یه گوشه رو جبران کنم.


ممنونم عزیزمممممممممممممم
مامی امیرحسین
4 اردیبهشت 91 13:27
کوثر جون از این غذاهای خوشمزت میدی به منم؟اصلا یه چند روزی مامانتو به ما قرض بده یکم حال داشتن چنین مامانی رو ببریم؟ها میدی؟میدونم نمیدی دیگه.مامان که نیس عشقه.هنرمند با حوصله آشپز عکاس.سفره آرا...


آره خاله جون! غذا چه قابلی داره
ولی از بابت مادرجونم شرمنده. مال خودمه!
مرسی مامانیه عزیز و مهربون
مامان رها
5 اردیبهشت 91 23:35
ای جونم خاله چه جالب که صبحانت تو پارک سرو میشه نوش جونت


مرسییییییییییی
مامان تارا و باربد
7 اردیبهشت 91 12:26
ماشالا به این مادر هنرمند و این دختر زیبا
عکسای خیلی قشنگی بودن


ممنونم مامانیه مهربون
مامان امیر علی
13 اردیبهشت 91 17:47
همیشه به گردش اونم با خاله جون .خواهر جون ماشاله چه سلیقه ای همینه دخملم خوب غذا می خوره افرین مامان فداکار و زرنگ راستی عکس سینک ظرفشویی برای چی من که متوجه نشدم
مامانی طهورا
7 خرداد 91 15:53
مامانی دستت درد نکنه چه غذاهای خوشمزه ای درست کردی