در آغوش آسمان آبی
دلت که گرفت، دیگر منتِ زمین را نکش
راهِ آسمان باز است، پر بکش
او همیشه آغوشش باز است
نگفته، تو را می خواند ...
یه عالمه عکس از کوثر جون در ادامه مطلب
صبح زود که بیدار بشی و دخترک، شاد و آماده ی گشتن باشه
پارک محله ای می شه پارک اختصاصی
تاب سوار می شی و دستاتو باز می کنی
چشمات باید بسته باشه
تا حس کنی تو آسمونی
گل ها خیلی خوشگلترن
دوست داری ببوسی و نازشون کنی
تازه خاک بازی هم خیلی کیف میده
دوست هم پیدا می کنی
کیک بعد از صبحانه هم طعم بهتری داره
تازه آخر هفته ها ویلا هم خیلی دوست داشتنیه
با درختا و گل ها باشی شاد می شی
نور طلایی غروب خورشید شکوفه ها رو زیباتر می کنه
همیشه تنگ غروب، بی تو دل گیره
آسمون کاره ای نیست، دل من گیره
خونه هم که باشیم دوست دارم
مادر جون ذرت ها رو بریزه تو روغن
من منتظر بمونم و صداشون رو بشنوم
و بعد با دیدن این پف پفیا جیغ بکشم که
آخ جووون آماده شد!
بستنی در یک ظهر آفتابی و بعدش یه لباس پر از کاکائو و شکلات و ...
این روزها اگه پیاده روی کنی
این منظره های خوشگل نزدیک خونه رو زیاد می بینی
اگه نتونستی بری بیرون
بالکن کوچیک خونه هم می تونه حال و هوات رو بهاری کنه
پی نوشت: دیشب از تلویزیون، عکس هدیه دادن دختری به مادرش رو دیدی و با خوشحالی گفتی: ببین داره به مادرش هدیه میده. گفتم: عزیزمممممم آخه چهارشنبه روزه مادره و تو گفتی چهارشنبه یعنی چی؟ گفتم: چهار تا شب بخوابی و بیدار شی میشه چهارشنبه و روزه مادر یه جورایی مثله تولده مادره. با خوشحالی گفتی آخ جووووون تولده مادرههههه و بعدش گفتی: مادر چه کیکی دوست داری برات بگیرم؟ مدل گربه ایی خوبه؟!