جیگر مادر و بابا

یه عالمه عکس گل و شکوفه

1392/1/28 8:19
نویسنده :
1,463 بازدید
اشتراک گذاری

من قربون اون عقل تکامل نیافته ات بشم که بابایی بهت گفته بود "بچه پررو" و اومدی به من گفتی: من بچه ام و تو پررو!

 

من فدای اون ذهن مرتب و چیدمان خوشگلت بشم که مگنت ها رو منظم گذاشتی!

 

 

 

سلیقه ات منو کشته مادر! که گلدون کوچولوی کاتکوس رو گذاشتی کنار تلبیزون

 

 

 

من قربون دخمل نازم برم که بهش میگم تو شکلاتی تو آبنباتی و بعدش یه عالمه بوسه. اونم میگه: نه نه منو نبوس! من آبنباتم و تو شکلاتی. من لُپ تو رو گاز می گیرم تو هم لُپ منو میک بزن!

 

 من فدای حرف زدنت بشم که چند روز پیش یاد گرفتی بگی ماکارونی و دیگه نمیگی ماته نانی!

 

اون حس بویاییت منو کشته که دیشب موقع پیاده روی ایستادی کنار چمن ها و گل ها با یه لبخند خوشگل چند ثانیه ای مکث کردی و بعدش گفتی: وااای اینجا چه بوی خوبی میاد! بوی گل و چمن!

 

 

حالا بفرمایید ادامه مطلب و عکسای بهاری دماوند نیشخند


 

یه عالمه نشاء گوجه فرنگی و بادمجون و فلفل سبز و بذر سبزیجات و گلدون گل رز خریدیم

و پیش به سوی دماوند و بیل زدن و خاک بازی و لذت بردن از طبیعت رنگارنگ و

شکوفه های زیبای سیب و هلو و گیلاس و آلبالو و...

چندتایی از نشاء ها رو هم آوردیم خونه تا

صیفی جات سالمون تامین بشه! زبان

همه جا سبز و زیبا شده بود و علف های هرز هم شاداب و پرپشت! چقدر عمو عماد بیل زد! چشمک

ماهی قرمز مامان جون اینا رو هم بردیم و انداختیمش تو یه خونه بزرگتر...

نگاه کردن به اون همه  شکوفه های رنگی انسان رو خود به خود این جوری  نیشخند  می کرد

لمس کردن گلبرگ های شکوفه های ریز و درشت درختا آرامش می داد

بعضی هاشون با برگ های سبز رنگ کوچولوشون ترکیب رنگ منحصر به فردی داشتن

شکوفه های هلو خیلی معطر بودن

وقتی باد می وزید گلبرگ های شکوفه های سفید در فضا پخش می شدن

زنبورها حسابی مشغول گرده افشانی و نوشیدن شیره گل بودن!

آبیاری سبزیجات و درخت ها و کندن علف های هرز،

حس زندگی و نو شدن و دور ریختن کینه ها رو می داد عینک


این نوشته ها و عکس ها

فقط می تونه درصدی از زیبایی این فصل رو به جسم و جان منتقل کنه!

 

انواع گلدان های رز نیشخند

 

 

اینم ویلای بهاری و کوه و درخت و شکوفه! بغل  نیشخند

 

 

من قربونه نگاهت! ماچ

 

 

شکوفه های زرد آلو نیشخند

 

 

آخیییییییییی ماهی قرمز هم خونه دار شد!  قلب

 

 

آسمون آبی و ابر سپید و هلو انجیری! نیشخند

 

 

در بدو ورود دخترکم نمی دونست از در بره بالا یا از دیوار! نیشخند

 

 

این شکوفه ها منو یاد لباس عروس می نداخت! نیشخند 

 

 

بازی کردنتو عشقهههههههههه! نیشخند

 

 

کوه و سبزی تپه ها و درختا و بادمجان های کاشته شده! نیشخند

 

 

در کنار آب و گل و آسمان، نون خالی هم میچسبه! نیشخند

 

 

شکوفه های هلو انجیری خوششششششمزه! نیشخند 

 

 

نشاء فلفل سبزی که آوردیم خونه! نیشخند

 

 

بخور بخور نوش جوووووووووونت! زنبور رو داشته باشین! نیشخند

 

 

شکوفه های سیب  نیشخند

 

 

شکوفه های معطر هلو نیشخند

 

 

آبی آسمان رو حال می کنین نیشخند

 

 

خیلی لطیف بودن و خواستنی نیشخند

 

 

بازم شکوفه های سیب نیشخند

 

ممنون از حضور و نگاهتون بغل ماچ

مبینــــــــــم کــــــــــــه شما هم اینجوری شدیــــــــن نیشخند

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (69)

خواهر فرناز
28 فروردین 92 8:47
سلام
بالاخره مامان کوثر جون اومد با یه پست صبحگاهی
به افتخارش هـــــــــــــورا

عکس هاتونم خیلی قشنگن
خیلی زیبا اول صبح روحمون تازه شد
دست گلتون درد نکنه

چرا عکس های خونتون را نمیذارین با کوثر جون

منتظر کوثر وخانتون در قاب عکس هستیم



سلام عزیزممممممممممممممم
ممنون از لطف و حضور گرمت
مرسی از نگاه خوشگلت

عکس خونمون رو میخوای واسه چی؟
عکس اتاق کوثرو که گذاشتم عزیزم
به وقتش عکسای مفید رو هم میذارم
محبوبه مامان الینا
28 فروردین 92 9:08
این نشون دهنده ذوق بسیار از دیدن این عکسهای زیبا و فوق العاده ست

چسبیدن نون خالی تو اون هوا رو خوب اومدی دوست جون

واااااااای اونجا چه بویی میاد!بوی گل و چمن و بادمجان(ابراز احساسات به سبک کوثر جونی)






اینا نشون دهنده ی خوشحالی ما از اینجوری بودن شماست

ممنون از لطف و حضور و نگاهت عزیزمممممممممممممم
خواهر فرناز
28 فروردین 92 9:12
خاله جون عزیزم خانم مدیرشون عیدی داده

بعدش شکست رفتیم یکی دیگه براش خریدیم میخوای برات بخریم؟

خوب حدس بزنید

فرناز جایی نمیره

داریم به امتحانات پایان ترم نزدیک میشیم

ارشد میان ترم نداره مال مااین طوریه بقیه را نمیدونم

بازم بیایت حدس بزنید یه راهنمایی تولده

البته تولد منم نیست






نه فدات شم. قربون محبتت

کوثر هر چیز رنگارنگ و خوشگلی ببینه میگه دوست دارم از اینا داشته باشم

ما که ارشد بودیم میان ترم داشتیم که!

آهااااااااااان

حس کردم تولد یکی هست چون تو وبلاگ شما جشن تولد همیشه به راهه
خواهر فرناز
28 فروردین 92 9:29
بله دیگه
خب چیکار کنیم اگه تولد هم نذاریم که دیگه کاری نداریم
تولد یه شخص مهمیه البته تو زندگی مون
بیا وحدس بزن
تا حالا برای تولدی غیر از فرناز شمارش معکوس نذاشته بودم
پس بگیر خیلی مهمه



فدات بشم با تولد گرفتنت
فکر کنم تولد مامان یا بابا باشه!
شبنم مامان سید محمد
28 فروردین 92 9:44
سلام
به به چه طبیعتی چه با صفا
معلومه حسابی خوش گذشته
کوثر خانومی رو ببوس
*اومدنمون تقریباً قطعیه*


سلام
ممنونم عزیزمممممممممم
انشالله به سلامتی
مامان نیایش
28 فروردین 92 10:08
بازم خوبه همین قدر تونستی بنویسی مامانی
من که نمیدونم چم شده
عزیزم خیلی قشنگ بود چه ویلای خوبی دارین هر وقت دلتون بخواد میتونید برید یه دلی به باد بدید نه؟
عزیزم همیشه بهاری باشه دلاتون و خوش بگذره کوثر شیرینم رو ببوس
از اون حرفش کلی خندیدم که گفته من لپ تو رو گاز تو لپ منو میک !
همه عکس ها عالی بود ممنون


انشالله به زودی شما هم شاداب میشی
احتمالا از هوای بهاره!
ممنون از لطف و نگاهت
بوسسسسسسسسسسسسسسسسس
مامان نیایش
28 فروردین 92 10:10
عزیزم من همین الان خونه ی شما بودم و مثل اینکه شما اونجا تشریف داشتین


مامان نیایش
28 فروردین 92 10:10
میگن دل به دل راه داره بی راه نگفتن که






هاله های انرژی رو حال کننننننن
یه عالمه بوسسسسسسسسسسسسسس
mamanebaran
28 فروردین 92 12:18
اي جانممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم به اين همه شكوفه هاي خوشگل ، اي جانممممممممممممممممممممممممممممممممممممم به شكوفه اي كه از همه خوشگلتره
اگه گفتين اسمش چيه
بله اممممممممممممممممممممم اون كوثره
اون كوثره
واي ماماني حسابي دلمونو
آب كردي ، غش كردم براي
اين طبيعت به اين قشنگي
خيلي خيلي عكسا خوشگل بودن و
كاملا هنرمندانه مخصوصا اون زنبوره
خيلي خيلي جاي قشنگي بود
واقعا همونطور كه گفتي
اينطوري شديم


ای جانمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم به این همه احساس ترکونیییییییییییییی
خوشحالم که اینجوری شدین
ممنون از لطف و نگاه قشنگتووووووووووووون
عمو عماد
28 فروردین 92 13:09
من نمیدونم مردم چطوری اینقدر زود نظر می ذارن؟؟
بگذریم.
خوش گذشت


مردم همیشه اینجا رو چک میکنن
نمیشینن که نرم افزار بهشون خبر بده
به هر حال ممنونیم از این نرم افزارتون که شما رو به اینجا دعوت میکنه...
آزاده
28 فروردین 92 13:12
وااااااای یه عالمه نوشتم پرید

من بیشتر اون شکوفه خوشگله که داره از نرده بالا میره رو میدوستم.

آهنگتم قشنگه ولی باید سرفرصت گوش کنم. الان سرم خیلی شلوغه



عزیزمممممممممممممممممم
ندیده قبولهههههههههههه
مرسی از محبتت
بوسسسسسسسسسسسسسس
مامان طه
28 فروردین 92 14:15
چقد زیباست خوش به حالتون


بهــــــــــار
28 فروردین 92 15:09
سلام خواهری

وای خدا حفظش کنه چه دخملی چه نازه عسل شکلاته

مرسی که بهم سر زده بودین بازم بیاین اون طرفا

رمزم اگه خواستید بگید تخدیم کنم


سلام دوست خوبم

ممنون از لطف و حضورتون

رمز هم بهم میدین؟! چه خوووووب
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 15:15

چه پست گل مَنگُلى گذاشتيد ....

چه شكوفه هاى رنگاورنگى ....
اون وقت تابستون بشه همه اين ميوه ها رو مى خوريد ديگگگگگه .....
بابا بد نگذره بهتون ...
ميوه هاى جورواجور و خوشمزه ...
خدا بده بركت به درختاتون


گل منگلی
آره دیگه پس میشینیم نگاشون میکنیم
میخوریمشون دیگه!
هرچند که باغ ویلای خودمون نیست ولی خب کلیدش دستمونه
ممنون از نگاهت
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 15:17
عقل تكامل نيافته .....!!!!؟؟؟؟
اينو خيلى خوب اومدى ...




بیشتر وقتا کله اش رو میبوسم و میگم قربونه اون مغز کوچیکت
اینقد ذوق میکنه
یاد بگیر
مثله من و تو نیستن این بچه ها که زود بهشون بربخوره
خیلی جنبه دارن
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 15:20
بچه پررو هم كه خيلى خنده دار بود ...
و همچنين شكلات و آبنباته ....
پست با حالى بود بعد از اين همه وقت ....
اثاث كشى و عيد و بعد از عيد و ....
ولى دوباره ....
برم تو سایتت ببينم چى كار كردى



ممنون از خنده هات
نهههههههههههههههههه
نرو تو سایتم
هیچی مطلب نذاشتم
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 15:22
مهم كليده ديگه .....!!!
مگه نه ....؟ عكستم گذاشتم همه ببينن ....!


کلید چی؟ من یه کم خنگم!

کدوم عسکم؟!

رمزی نحرف دیگه!
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 15:24
وااااااااا.....!!!
چرا نزاشتى ...؟؟


واااااااااا

حسش نبود خوووووو
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 15:27
اِ.....اِ......!!!!!!!!!
پست پايينى رو الان ديدم ....


چشمتون روشن
مامان امیرحسین ومحیا
28 فروردین 92 15:33

[خانوادههمیشه باهم باشین


ممنون عزیزممممممممممممممممم

اون شکلک افسوس اولش واسه چیه؟؟؟
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 15:35
كليد باغ رو مى گم ديگه بابا ....
عكس رئيس بزرگ ديگه بابا....


باشه باشه باشه
گرفتم بابا
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 15:55
بزار از همين جا يه سلامى هم به تك خاله اى بكنيم ....
به به خاله خانمى ...
خوبى سلامتى ...؟؟
شما چرا دماوند نبودى ؟


من خفه دیگه!

خواهری جوابشو بده...

خوبه دیگه!
آرشیو نظرات ما شده محل احوالپرسی شما دوتا
زود برید وبلاگ خودتون ببینم
حضور بیجا مانع کسب است
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 15:57
خندمم مى گيره هر دفعه با يه اسم كامنت مى زاره .....
تك خاله كوثر جونى ....
مامان آينده يه فسقلى ....


خب اینم از خلاقیت های نشکفته ی خواهرمه که برای هر کسی قابل درک نیست
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 15:58
وااااااااى الان دعوا بالا مى گيره .....!!!


نچ

به همین خیال باش

ما دوتا (من و خواهرم) اصلا تفاهم نداریم ولی با همم دعوا نداریم

مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 15:59
خوب چرا نظرات منو تائيد نمى كنى ......؟؟؟ وااااااا......!
پارتى بازى ....؟؟؟؟


عزیز دلم دارم مثله تراکتور نظر تایید میکنم

شما فکر نمیکنی چند تا نظر هم برا پست پایینی گذاشته باشی؟

یه کم فکر کن
بهــــــــــار
28 فروردین 92 16:01
ارادات


فدای تووووووووووووووووووو
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 16:02
حضور بى جا نمى گن كه ....!
يادم نمياد ولى يه چيز ديگه ست اون ...
خوب حالا چرا عصبانى ميشى
با خواهرت دعوا كردى دادشو سر من مى زنى ....؟
اون موقع كه من سلام كردم شما دوتا هنوز دعواتون نشده بود



حالا همون یه چیز دیگه مانع کسب است

وای من فدای تووووووووووووووووو
کی داد زد؟؟؟؟!!!!!

از حضورت خیلی هم خوشحالم
از خدامم باشه که دارین آمار نظرات رو میبرین بالا
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 16:04
ديدى ......؟؟؟
قهر كرد
اصلا منم رفتم ......


نه بابا

قهراش الکیه

باور نکن

دنبال بهونه هستی چای رو بهونه کن

کلاسش بیشتره
بهــــــــــار
28 فروردین 92 16:05
خاله های مردم واسه مردم چه لاوی می ترکونن خدا شانس بده

خاله کوجایی؟؟


والا ما یکی که در حسرت سه نفره شدن آواره ترینیم


عزیزممممممممممممممممممممم

دوست خوبممممممممممممممم


فدای تووووووووووووووووووو

مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 16:05
دوباره كه اومد .....
تك خاله ايييييييييى .....؟



هنوز اینجاس
چیکارش داری؟
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 16:07
نه خيرم .....
چايى هم نمى خوام الان ...
هنوز وقتش نشده


عزیزمممممممممممممممممممم

بدو بدو بیا بغلممممممممممممممممممممم

یه بوس آبدار هم بدههههههههههههههههه

خب کی وقت چایی میشه؟؟؟؟
بهــــــــــار
28 فروردین 92 16:10
همچین آدم یهو انقد زود نظرش تایید میشه یه جورایی خر کیف میشه

مرسی مرسی




وای خدا مرگم بده

بلانسبت شما

خب چه کنیم دیگه

دخملمون خوابه و ما هم دست به تایید نشستیم

مگه این تک خاله و مامان تسنیم میذارن نفس بکشیم

تازه باید جواب حال و احوالاتشونم ما بدیم

حلا دعوا نشه
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 16:13
نه بابا تك خاله جون باور كن اين غذا خوردنش سه ساعته .....
بهتر شده بود تا نيم ساعت هم اومده بود
عيد كه مريض شد .... دوباره روز از نو روزى از نو ....


تک خاله دفاعیه رو داشته باش
منم به عنوان وکیل مدافع تاییدش میکنم
چون یه جورایی خودمم گرفتارشم
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 16:15
خوب حالا مامانى كوثر يه شيرينى آشتى كنون بده به ما دوتا ديگه دهنمون خشك شد ....



کی دعوا کرده بعدش کی قهر کرده
من که چیزی یادم نمیاد

(مادر کوثر در حال در رفتن از شیرینی دادن )
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
28 فروردین 92 16:16
مامانِ تسنیم یا همون ....جون،
خیلی گل هستش.

خیلییییییییییییییییییی.




....جون یعنی چی؟

تو وبلاگ منو و رمزی نویسی؟؟؟؟

در بودنش که شکیییییییییییییییییی نیییییییییییییییس
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 16:16
نه مامانى خودت بگو كوثر چه قدر طول ميده غذاشو بخوره ؟


معمولا بیست دقیقه ای میخوره

چون وقتی گرسنه میشه بهش غذا میدم

تاکید میکنم که مواظب خوردنش باشه که جایی رو کثیف نکنه

زود بخوره وگرنه بابایی غذاشو میخوره

اگه نخوره خودم تند تند قاشق پر از غذا میذارم دهنش

و در پایان حس میکنم شدم دادستان نه وکیل مدافع
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
28 فروردین 92 16:17
اینجا شکلکی که داره پرچم سفید رو تکون میده نداره؟!



آقا من گیر کردم بین دو تا مامانِ دار.

ارادت داریم ...


خب دیگه

خودت این ماجرا رو به پا کردی و بایدم بذاری پا به فرار

مامان یه فسقِلی (تک خاله کوثر جونی)
28 فروردین 92 16:20
تـــک خاله ی کوثر جونی در حال زورگیری از تک خواهرش ...



هاااا هااااا هااااا ... شیرینی وَده ... شیرینی ِ زوری وَده ...


هاهاهاهاااااااااااااا

آماده باش که وخایم بزودی وَیایم خونتونو و شیرینی وخوریییییییییییییم

ما که مهمانیمان را دادیم و شیرینی مان تمام شده!
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 16:20

..... جون يه نظر برات گذاشتم توى وبت


آخ جووووووووووووووووون

الان میچکم
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 16:22
اى بابا .....
خوش به حالت ....
اين بچه ما يه قاشق مى خوره شش تا كله ملق مى زنه ....!!


کوثر از جاش تکون بخوره غذا بی غذا

اینجا حکومت نظامیه

مگه نمیدونستی؟
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 16:27
خوب يه ذره براى ما هم كلاس بزار ببينم چه جوريه جريان غذا بى غذا ....؟


از خیلی وقت پیشا

بابایی میگفت خوشم نمیاد با ظرف غذا دنبال بچه باشی

بهش بگو بشین بخور و اگه نخورد ببر

ما هم کم کم اجرا کردیم و اگه واقعا گرسنه باشه

میشینه سر سفره و با خودمون غذاشو میخوره و تموم میکنه
و اگه یه وختی حوصله ش نشه خودم میذارم دهنش
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 16:28
بحث شيرينى رو كات بدين لطفا .....
حالا ما يه چيزى گفتيمااااااا....!


تک خواهری دنبال سوجه بود و شما دادی دستش
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 16:30
... جون منظورم خاله اى بود نه شما كه .....!!


اکیییییییییییی
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 16:32
رفتتتتتتتتتتى .....؟
پس بيا بهم بگو چه جورى به كوثر غذا مى دى ...
قوانينت رو هم بگو


گفتم دیگه

سوالی بود بپرس

فقط اینو بدون که از همون اولش اینجوری عادت دادم بهش

بابایی میگه اگه بچه گشنه بشه خودش غذاشو میخوره
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 17:12
واااااى ٦١ نظر شد .....!!!!!
مامانى اگه دوباره پست جديد گذاشتى حتما ما دو تا رو خبر كن همزمان اونم .... تا دوباره يه جلسه بگيريم
به نظر منم اينا رو پاك كن مردم ميخونن مى خندنااااا....



نچ
پاک نمیکنم حرفای خوشگلمونو
هر وقت میخونمشون کلی میخندم
خب بذار مردم هم شاد بشن
یاسمین مامان سورنا
28 فروردین 92 17:19
وای جیگر این دختر شکلات و ابنبات شیرین زبون و با سلیقه برم من
ماته نانی رو خوب اومدی جدا حالا سورنا یه چیز عجیب و غریب می گه
من اول نفهمیدم منظورش چیه آخه میگه آکارمانی جدا این خیلی سخت تر از ماکارونیه ها نمی دونم چجوری تلفظش می کنه
اگه این شیرین زبونیاشون نبود که با این اعصاب نداشته ی من الان از سقف آویزون شده بود با شیطونیاش


مرسی عزیزممممممممممممممم
وای خدا قربونه این شیرین زبونیشون
آکارمانی
از سقف؟ چه باحال
یاسمین مامان سورنا
28 فروردین 92 17:27
به به سبزیجات و صیفی جات تازه چقدر کیف داره کاشتنشون نه؟
من خیلی دوست دارم امتحان کنم اما فضاش رو ندارم ولی بنظر خیلی باحال میات


آه عزیزم خیلی باحاله
باحاتر از اون برداشتش هست
ولی بعضی از سبزیها رو میتونی توی آپارتمان داشته باشی
سرچ کن. زیاده
یاسمین مامان سورنا
28 فروردین 92 17:31
آخ از زنبور نگو که بدجور چند بار تو باغ پدری ازشون نیش خوردم چقدر درد داشت آه بعدش مثل بنز می دویدم
عکسا فوق العاده بودن
همیشه خوش باشید


عزیزمممممممممممممممممم
منم وقته بچه بودم یه بار نیش خوردم
مامان یاشار
28 فروردین 92 23:15
وای چقدر عکسا عالی بود. خیلی چسبید منم عاشق شکوفه هام و برگای سبز کمرنگی که اول بهار در میان. دخمل خوشگل باسلیقمون رو ببوس خانومی


ممنون از نگاه خوشگلتون مامانی
بوس بوس
فهیمه مامان سینا
29 فروردین 92 11:46

خیلی باحال بود...مخصوصا بچه پرو


ممنون از حضورت
مامان دینای
29 فروردین 92 13:28
سلام مامان کوثر جون
عزیزم این شیرین زبونیاشونکه آدم دوس داره بخورتشونانشاا... زیر سایه شما و بابایش زنده باشن


سلام عزیزدلم

واقعا

بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
مامان تسنيم سادات
29 فروردین 92 14:23
به افتخار اين دو تا عقل كل كوچولووووووو.....

تسنيم و كوثر


هوراااااااااااااااا

من فدای عقل دوتاییشون
مامی امیرحسین(فاطمه)
29 فروردین 92 15:28
وای خدای من!چقدر زیبایی تو یه پست جمع شده!خیلی خیلی پست شاد کننده ای بود.ممنونم مامان کوثر جون.از همه شکوفه ها قشنگتر اون شکوفه قشنگی بود که لبخندش آدمو از خود بیخود میکنه.کوثر قشنگم


متشکر از حضور و نگاه قشنگت بهترینم

شما لطف داری
زهرا(✿◠‿◠)
29 فروردین 92 17:10
عالی بود!
یعنی فوق العاده بودن عکسا
ممنـــــــــــــــــــــــــــون!

*******************
ماشاللا به کوثر نازم که روز به روز خوشگل تر و نازتر میشه!

*******************
خب....برم باز عکسا چن باره ببینم!


ممنونم دوست خوبمممممممممممممممممم

مرسی از نگاهت
زهرا(✿◠‿◠)
29 فروردین 92 17:11
عالی بود!
یعنی فوق العاده بودن عکسا
ممنون!
*******************
ماشاللا به کوثر نازم که عکسارو خوشگل تر کرده بود!


متشکر از نگاه خوشگلت عزیزمممممممممممم

ممنونم
شبنم
29 فروردین 92 22:35
سلام مامان کوثر خانومی شیرین زبون و زیبا و منظم و باسلیقه..
شاید الان یه کم دیر شده باشه، اما بازم سال جدید رو خدمت تون تبریک می گم و ارزو می کنم تو سال نو بهترین ها در انتظارتون باشه.
پس ما یه جورایی همشهری تشریف داریم با همدیگه....الهی..
ای کاش عید که شیراز تشریف اورده بودید، هرچند که منزل پدر و مادرعزیزتون هم اونجا هست،اما به ما هم افتخار داده بودید...برام خیلی خوشحال کننده اس که یه بار بتونم این کوثر جون نازنازی رو از نزدیک ببینمش..و بتونم میزبان مهربون ترین و ارامش ده ترین!(عجب اصطلاحی شد!) مامان دنیا باشم..
امیدوارم بهتون حسابی خوش گذشته باشه..و حالا هم پایتخت نشینی بهتون خوش بگذره.


وای سلام عزیزم
چه نظر پر مهر و شیرینی
ممنون از این همه لطف و محبت
برات بهترین ها رو آرزو دارم دوست گلم
ستاره زندگی
30 فروردین 92 9:32
سلام
به به عجب صبح بهاری و دلچسب
پست پر از گل و شکوفه های رنگارنگ



سلام مامانی
ممنون از لطف و نگاهت
ستاری زندگی
30 فروردین 92 9:34
قربون مخ کوچولو و آبنبات و شکلات
بابایی حرف بد نزن


مرسی
حرف بد نیست که
شوخی میکنه باهاش اونم میخنده!
مامان مجتبی ومحمدرضاومهدیار
30 فروردین 92 16:20
سلام عزیزم سال نو البته کمی با تاخیر مبارک چرا دیگه پیشمون نمیایی


سلام دوست خوبم

ممنونممممممممممم

چشممممممممممممممممممممم خدمت میرسیم
مامان محمد و ساقی
30 فروردین 92 16:54
خوب خودت بازش کردی ناراحت نشو.بعد از هر عکس اینطوری بودی و حالا من اینطوریم
من موندم اون همه گلدون رز رو یجا میخوای تو خونت بکاری؟



بذار باز باشه. مگه چیه؟!

نه باباااااااااااااااا

این عکس رو از گل فروشی گرفتم

فقط 5 تاشو خریدیم
مامان میعاد
30 فروردین 92 16:54
خوش به حال مامانی که یه همچین دختر با سلیقه و مهربون و خوش خنده ای داره.
هزار ماشالله


ممنون از لطفت عزیز دل
مامان محمد و ساقی
30 فروردین 92 16:56
اون ویلا با اون هم درخت و شکوفه.چه جای باحالی دارینخیلی باصفاست


مامان محمد و ساقی
30 فروردین 92 16:56
عکاسیت هم حرف نداره.گل و زنبور و آسمان و همه چی


متشکرم عزیزممممممممممممممم
مهسا مامان کیارش
30 فروردین 92 17:49
وای که چقد این شکوفه ها قشنگن واقعا که یاد لباس عروس آدم رو میندازه کوثر جونم عکسای تو هم خیلی خوشگل شده


از لطف و نگاه خوشگلتون سپاسگذارم
مامان تارا
30 فروردین 92 22:47
واییییییییی چه جای باصفایی چه شکوفه های خوش و آب و رنگی چه دخملی ملوس و قشنگی بوووووووووووووس برای کوثری خودم

آی کیوت منو کشته دخمل باهوش / بچه پررو !!! چه تشبیهی

بروزیم بانو


ممنون از لطف و نگاه خوشگلتتتتتتتتتتت

چشمممممممممممم
مامان نرگس
30 فروردین 92 22:56
سلام عزیزم من لینکتون کردم دوست عزیز
به امید دیدار


سلام دوست من
متشکرم
مامان تارا و باربد
31 فروردین 92 9:30
سلام روح آدم جلا پیدا می کنه با دیدن این عکسای زیبا دستتون درد نکنه امیدوارم همیشه از اوقاتتون لذت ببرید


سلام عزیزم
ممنون از لطف و نگاهتون
بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
مامان مهدیس و ملیسا
18 خرداد 92 22:55
عاشقتونمممممممممم


مرسیییییییییییی
مامان النا
19 خرداد 92 11:00
به به به به روحم تازه شد واقعا عالی بود

عکسات حرف نداره به به

کوثرنازمو ببوس


متشکرم عزیزممممممممممممممممم