جیگر مادر و بابا

خدا: از قلب کوچک تو تا من یک راه مستقیم است!

خدا تنهاست و من در خلوت تنهایی ام با یاد او، از عشق لبریزم؛ شب تنهایی ام، روز است با نامش؛ دلم مثل کبوتر می پرد هر لحظه در دامش؛ خدا تنهاست و من در خلوت تنهایی ام سرشارم از یادش، از نامش؛ جهان زیباست در چشمم، جهان زیباست با نامش، آغاز و فرجامش؛ خدایا ! بهترین من؛ تو را می خواهم ...     این جمعه را از آن جمعه که کم می کنم، چیزی کم نمی شود فقط انتظار بیشتر می شود ...   ...
10 خرداد 1392

به بهانه ی روز انسان!

کاش مردان، حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان، شوکت زن بودنشان را. کاش مردان، همیشه مرد باشند و زنان، همیشه زن. آنگاه هر روز، نه روز «زن» است و نه روز «مرد» بلکه روز «انسان» است ...!     عکس نوشت: کوثر جون در خونه آقا جون ( پدر من )، یک روز قبل از روز پدر    ...
5 خرداد 1392

حس مادرانه؟!

نمی دانم شما هم مثل من حس تان را گم می کنید یا نه! من حالم دگرگون می شود وقتی جملات و حرف هایی را می شنوم که در وصف مادر می گویند: بهشت زیر پای مادران است... مادر، خورشید خانه ... مادر، نبض حیات خانواده .... این توصیفات زیبا گاهی مثل سیلی به صورتم می خورد. مقابل آینه می ایستم و خود را به عنوان یک مادر قضاوت می کنم. چقدر به این حرف ها نزدیکم؟! من چگونه مادری هستم؟ اگر روزی فرزندم بخواهد مرا توصیف کند، چه می گوید؟ آیا در زندگی او من توانسته ام همیشه همان جایی باشم که باید؟ وقتی بزرگ می شود، مرا چون پری قصه ها توصیف می کند که حضورم و حرف هایم مشکلات زندگی اش را محو می کند؟ نمی خواهم زحمات مادرا...
12 ارديبهشت 1392

ای‌ دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار

وقتی قرار شد من بی قرار تو باشم و تو تنها قرار من، از هر چه قرار است، جز تو باشد خواهم گذشت...   دو ساعته نشستم پای نی نی وبلاگ ولی دریغ از اپسیلونی حس و حال برای نوشتن مطلب! یعنی از هوای بهاریه یا از تنبلی ذهنی؟! شایدم اثرات خونه ی جدیدمونه از وقتی جابه جا شدیم دیگه برای نوشتن خلاقیتم نمیاد! هیچی هم به دلم نمیشینه نه شعری نه آهنگی نه عکسی دلبری های دخترکمان هم زود فراموشمان می شود و به ثبتیدن نمیرسد! چند تا پستی هم که گذاشتم بخاطر رفع تکلیف و قولی هست که به دوستان دادم مامان تسنیم جونم، خودمم دلم برای پست های سحرگاهی تنگ شده بگذریم. چون این نیز بگذرد...     ...
27 فروردين 1392

من از درمان و درد و وصل و هجران، پَسندم آن چه را جانان پسندد ...

خدایا! خطا از من است، می دانم؛ از من که سال هاست گفته ام «ایاک نعبد» اما به دیگران دل سپرده ام؛ از من که سال هاست گفته ام «ایاک نستعین» اما به دیگران تکیه کرده ام؛ اما تو رهایم نکن ...   فردا تولد یه دوسته! تولدت مبارک!   ...
19 اسفند 1391