جیگر مادر و بابا

پارک کوثر جون

1392/3/11 12:59
نویسنده :
1,111 بازدید
اشتراک گذاری

اگه کسی عاشقت شد

تو هیچ مسئولیتی در قبالش نداری،

مگر اینکه تو هم عاشقش بشی؛

اما اگه یکی بهت اطمینان کرد

تو در مقابلش مسئولی،

حتی اگه بهش اطمینان نداشته باشی ...!

 

 

دیشب عمو عماد اومده بود خونمون خنده

تمبر گجرات (چای قرمز یا همون چای ترش) دم کرده بودم خنده

من و تو و بابایی خوردیم اما لیوان عمو عماد دست نخورده باقی مونده بود خنده

کوثر: چرا عمو عماد چاییشو نمی خوره؟ خنده

من: خب شاید گذاشته خنک بشه. الان می خوره. خنده

کوثر: مادر جون، عمو عماد چاییشو نمی خوره شاید فکر می کنه سمی باشه؟! تعجبقهقههنیشخند

 

مدیونید اگه فکر کنید از اونایی هستم که موقع تعریف کردن جک از اول تا آخرش میخندن

 

ادامه ی کوثر جون در ادامه مطلبنیشخند

 

کوثر جون نشسته تو پارک!

 

 

اون که سینی نیست؟! پارکه

اون انبر هواپز هم سرسره است

کنترل تلویزیون نقش کفپوش پارک رو داره

درختچه مصنوعی و کاتکوس هم درختای پارکن

خرگوشی هم با بچه اش، خرس پاندا اومدن بازی کنن!

 

 

خرگوشی یهو پاش تو سر سره گیر می کنه و آویزون میشه

و داره دست و پا میزنه و میگه خرس پاندا کمــــــــــــــــک! خنده

 

 

خرگوشی در اینجا انگشتر دستش کرده که انگشتش خوشگل بشه!نیشخند

 

 

این چیه از زیر پرده زده بیرون؟ گوش خرسی؟! متفکر

 

 

نه بابا! قضیه پیچیده تر از این حرفاست

خرسی و ماهی اینجا قایم شدن! تعجب

 

 

هر کی فکر کنه دخترم دفترچه رو خط خطی کرده با من طرفه!

دخترکم خیلی خوشگل مشقاشو نِبِسیده (نوشته) و داشته درسشو میخونده!

 

 

اینجا هم کلاس درسشه

که کیف خرسیشو هم به چوب لباسی آویزون کرده ماچ

 

 

منم همیشه یه خانم معلم سرآشپز هستم که مدتیه مُجرم شناخته شدم!

کوثر: چرا از نمایشگاه کتاب برای من کتابی نخریدی که خودم بتونم بخونم؟! تعجب نیشخند

 

 

با دخترک ظرف میشستیم و ایشون طبق روال همیشگی آب بازی میکردن

چندین بار فرمودیم: آب بازی نکن بچه! نگران

که ایشون اصلا اهمیت ندادن و یک لیوان این وسط شکست

اخم کردیم و امر نمودیم که برو تا دستات رو زخمی نکردی

و ایشون تا چند روز به ظرف شستن ما کاری نداشتن و در آرامش ظرف میشستیم نیشخند

تا اینکه دیشب در حالیکه پیش بند رو از کشو برمیداشتن و چهار پایه رو میاوردن، فرمودن:

مادر جون معذرت میخوام، ببخشید که آب بازی کردم و لیوان شکستم. منو میبخشی؟

من: آره عزیزم همون موقع بخشیدمت. (چه زود خام شدم؟!) بغل

کوثر: پس اجازه بده بازم کمکت کنم و ظرفا رو بشورم. قول میدم آب بازی نکنم و لیوان نشکنم.

و پس از چند ثانیه باز قضیه آب بازی تکرار شد و...  منتظر

 

 

قبل از خواب هم برس مو بنده رو برداشته بود و داشت بالای سرش میچرخوند و تو اتاق تاریک بدو بدو میکرد!

گفتم: کوثر خانم چه خبره؟ تو تاریکی نخوری به جایی؟!

گفت:

نهههههههه. مباظبم!

اینجا تولِین، toleyn (تونل) هست!

من آتیش دستمه و دارم هلولا (هیولا)رو میسوزیدم! تعجب

 

نیشخند

 

ممنون از حضورتون و وقتی که گذاشتید. قلب

پسندها (1)

نظرات (46)

راضیه (جهرم)
11 خرداد 92 13:21
منم نی نی میخواااااااااااااااااااااااااااااااااااام.
کوثر جوووووووووووووووون دوست دارم.
قول دادی بازم بیای خونمونا!
یادتون نره.
همیشه میام سر میزنم و عکسای کوثر خانوم رو نگا میکنم و کلی ذوقش میکنم و از خدا میخوام به منم زوووووووووووووووووووووود نی نی بده!


به به به
خوش اومدید دوست من
ممنون از لطفتون. شما محبت دارید
چشم بازم مزاحم میشیم ولی اول نوبت شماست
امیدوارم خدا به همه ی نی نی دوست ها زود نی نی بده
عمو عماد
11 خرداد 92 13:34
جز نفرات اول نظر دهی!

آی مردم، بدونید اگه من مردم بخاطر چایی سمی بوده که طعم زرشک می داد!


بازم این افزونه رو به رخمون کشید

اگه میخواست اثر کنه تا حالا اثر کرده بود و اینجا نبودید
عمو عماد
11 خرداد 92 13:58
کوثر خانم خودت هلولایی

از مسائلی که ما در پیش داریم الآن قضیه انتخابات رئیس جمهور است.من کار ندارم کی رئیس جمهور می شود، به من مربوط نیست، من خودم یک رای دارم به هر که دلم می خواهد می دهم، شما هم همین طور.اما اگر بخواهید در مقابل دنیا اظهار حیات بکنید که بگویید ما بعد از گذشتن چندین سال زنده هستیم، باید مشارکت کنید.اگر خدای نخواسته از عدم مشارکت شما یک لطمه ای بر جمهوری اسلامی وارد بشود، بدانید که آحاد ما که این خلاف را کرده باشیم خدای نخواسته، مسؤول هستیم، مسؤول پیش خدا هستیم.مساله، مساله ریاست جمهور نیست; مساله، مساله اسلام است; مساله، مساله قواعد اسلام است; مساله، مساله حیثیت اسلام است و مساله ای است که باید ما همه به آن اهمیت بدهیم و بیشتر از هر وقت و بیشتر از هر سال و هر دوره باید ان شاء الله شرکت بکنیم و امیدوارم که همه شرکت بکنند.و شما بدانید که از مرکز ایران، اسلام پرتوش در تمام دنیا رفته است، همه جا هست....(8/5/64) امام خمینی ره


ممنون عمو عماد

چه با مناسبت
مامان علی خوشتیپ
11 خرداد 92 14:04
آخی عزیزممممممممم...چه پارک خوشگلی
آفرین دختر کدبانو


متشکر از نگاهتون
مامان علی خوشتیپ
11 خرداد 92 14:06
اینقدر خوشم میاد از آدمایی که جک براشون میگی میخندن...آدم ضایع نمیشه


واقعا
مامان فتانه
11 خرداد 92 14:24
چه قوه تخیل قوی داره خیلی جالب بود قضیه ظرف شستن


ممنون
مامان تسنيم سادات
11 خرداد 92 14:28
ايييييييش .....
تسنيم نمى ذاره بعدا ميام .....


مامان طه
11 خرداد 92 14:33
وایییییییییییییی عجب توهماتی

پارک

تونل




خلاقیت عزیزم
مامان تسنيم سادات
11 خرداد 92 14:58

تسنيم به هيولا مى گه هَلووا .... كوثر مى گه هْلولا ...
نقش كنترل اون وسطه خيلى بامزه بود... كف پوش!!!
چه علاقه اى اينا به درس خوندن و مشق نوشتن دارن اى خداااااا...
عمليات نجات رو هم مى گفتى خوب مامانى ...
اين جريان سم چى بوده ؟....


مرسی که اومدی و دید و خوندی و شاد شدی
زهرا(✿◠‿◠)
11 خرداد 92 16:44

مدیونی اگه فکر کنی قیافه م غیر ازینه الان!


چه خوب
زهرا(✿◠‿◠)
11 خرداد 92 16:46
قربون خلاقیتت بشم عسلم...
آفریــــــــــن.....ترشی نخوره یه چیزی میشه.....مطمئنم!
ذهنش فعاله....
ماشاللا


ممنون از نگاه و نظر خوشگلت
زهرا(✿◠‿◠)
11 خرداد 92 16:47
آخ اون جریان ظرف شستن شما واسه ما زیاد اتفاق میفته!!!
با نمود های دیگه!!!!!!
و مام مهربووووووووووووووووووووون.........و اونام همچنان سوئ استفاده گر!!!!


شما که پسر داری دیگه چرا؟!

ببوسش
khahare farnaz
11 خرداد 92 20:54
Ey junam ba in shirin zabuniat


مرسیییییییییییی
مامان یاشار
11 خرداد 92 23:48
اولش داشتم فکر میکردم که نقش ریموت کنترل تو پارک چیه که خوب خدا رو شکر تشریحات مکفی مکفی بود. بعدشم خوب حق داره مادر جون چرا براش یه کتابی نمیخری که خودش بتونه بخونه این چه وضعیه آخه. روحم شاد شد با خوندن مطلبتون و یه لبخند کشدار موند رو لبم. الهی شما هم همیشه شاد باشین


ممنون که تشریف آوردید

و خوشحالم که شاد شدید
فهیمه مامان سینا
12 خرداد 92 1:08
خیلی با حالی کوثر جونی



ممنون که اومدین
ツ ستایش مهربون ✿ ستایش خوش زبون ツ
12 خرداد 92 7:53
خرگوشی هم با بچه اش، خرس پاندا اومدن بازی کنن! خیلی با حال بود اگه مادر خرس پاندا بفهمه خرگوش رو زیر پاهاش .......
سینی و کنترل تلویزیون و انبر هواپز هم سوژه ای بود واسه خودش آخی چجوری هم داره نگاه میکنه به این ماکت پارکش دوست دارم




ممنون از نگاه خوشگلت
محبوبه مامان الینا
12 خرداد 92 11:07
سم میریزی تو چایی برادر شوور
وااااااااای بساط ظرف شستن رو ما هم دقیقا تو خونمون داریم
پست شادی بودمدیونی فکر کنی ما از اول خوندن جوک تا آخرش میخندیم



خوشحالم که شاد شدی
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
12 خرداد 92 11:24
چـــــــــــــــرا از نـــــــمایـــــشگاه بــــرای کــــوثر کــــتاب هایــــی نــــخریدی که خــــودش بتــــونه بــــخونه؟!












mamanebaran
12 خرداد 92 16:05
ای جانمممممممممممممممممم به این

پست پر از انرژِی و شورو حال

ای جانممم به نظریه کوثر عزیزم

( منظورم سمه )

بابا چرا مدیونمون می کنیم , ما اصلاً

هیچ فکری نمی کنیم



وای خدا جونم چه پارک خوشگلی

آفرین به کوثر خلاقممممممم

قربون برم که انقد دنیای قشنگی

داری , وای خدا جونممممم سر

سره خیلی خیلی قشنگنه

قربون اون خگروشت برم با انگشتر

تو دستش , ببین چقدر نکته بینم



فدای هلولا گفتنت

فدای تولین گفتنت

عاشقتمممممم مباظب خودت باش

قشنگمممممممم


ای جانممممممممممممممممممم
به این نظر محبت آمیز و دقیق و دوس داشتنیییییییی
ممنون از حضور خوشگلت
دوستتون داریم
برای خودت و باران جون
ستاره زندگی
12 خرداد 92 22:16
بالاخره چایی خورده شد یا نه؟

عجب پارک با صفایی

آفرین به این دختر درس خونمون

عجله نداشته باش از 3 سال دیگه

باید حداقل 15سال درس بخونی


آره خورده شد!

ممنون از لطفتون
مامان پسته
12 خرداد 92 23:04
یعنی خواهر عسکشو دیدم همچین دلم دخدر خواست که نگووووووووووو

اسمشم میذارم کوثر اصلنشم

ببین شانس بیاری دخدرت دم پر من گیر نکنه خوردمش شیرین زبونتوووووووووووووووو

یه عالمه بوس تفتفی از جانب من باشه؟؟؟

دوستون دالیم



انشالله یه دخمل یا پسمل ناز و شیرین و سالم و باهوش نصیبت بشه
ممنون از محبتت عزیزممممممممم
مامان النا
13 خرداد 92 11:46
سلام خوبین ؟ چه خبرا؟

عزیزم چقدرشیرین شدی هزارماشاا...

عکسهاخیلی قشنگه

دست مامان گلت درد نکنه


سلام سلام
ما خوبیم. شما هم خوبین؟
مرسی از نگاهتون
مامان طه
13 خرداد 92 12:06
گلم بیا پیشمون


چشم به زودی میام
........................
13 خرداد 92 17:40
اااااااااااااااااااااخخخخخخخخخخخخخخخ فداییییییییییییی کوثر جون..


ممنون از حضورتون
مامان فاطمه
13 خرداد 92 19:09
کوثر جون چه خلاقیتی.
پارکت خیلی خوشگله
خاله جون بذار بزرگ بشی بعد کمک مامان کن.حالا وقتی انشاالله بزرگ شدن باید التماسشون کنی که بیان برات کاری انجام بدن
عجب کلاس درس خوشگلی فکر کنم معلم خوبی باشی.
من خیلی دوست داشتم که معلم بشم ولی متاسفانه.........
خب مامان براش یه کتاب می خریدی که نوشته نداشته باشه و خودش از روی نقاشیهاش براش داستان درست کنه.


ممنون از لطف و نگاهتون
آخییییییییی. مثله من
کتاب زیاد داره. فقط میخواد یه بهانه بیاره!
عمه و آریسا کوشمولو
14 خرداد 92 0:43
وای عزیز دلم ...چقدر شیرین صحبت میکنی اگه بودم پیشت هزارتا میماچیدمت


مرسییییییییییییییی
مامان محمد و ساقی
14 خرداد 92 22:04
سلااااااااااااااااااام
وای خدا چه کارهای بامزه ای کرده.همه چیز پارکش قابل قبول بود الا اون کنترل.واقعا" نقش کفپوش رو داشت؟


سلام سلااااااااااام
ممنون از نگاهتون
چی بگم عزیزم؟!
مامان محمد و ساقی
14 خرداد 92 22:05
چقدر بامزه بازی میکنه.اینقدر خوشم میاد


مرسیییییییییییییی
مامان محمد و ساقی
14 خرداد 92 22:06
چه کلاس درس باحالی

وای وای ظرف شستن.ای خدا

ساقی میگه هیولاولی اگه بدنی چقدر غلط غلوط حرف میزنه




مثله اینکه همه از ظرف شستن وروجکا کلافه ان
مامان نیایش
15 خرداد 92 16:10
وای عزیزم قربون خودت و اون پارک ساختنت جیگرررررررررچه با حال گفته شاید سمی باشهببینم مامانی تو هم که همش آدم رو مدیون میکنی ای بابا
کوثری گلم دلم میخواد بخورمت اینقدر تو با نمکی تازه نمک ید دار که نه نمک دریاوای مشق نیسیدنش رو عزیزم عروسکاش رو انگشتر رو
وااااااااااااای منم با ظرف شستن نیاش ماجراها دارم تا حالا هم چند تا شکستیم و یه بارم یه ظرف رو بد گذاشتم بالا از بس هواسم رو پرت کرده بود افتاد خورد محکم تو سرم آآآآآآآآآآآآآخخخخخخخخخ
وای خدا هیولا رو میسوزونی تو تونل زیادی کارتن نبین بچههههههههدوستتون داریم


ممنون از نظر خوشجلت عزیزم
امان از دست این وروجکا
مامان طه
16 خرداد 92 10:11
مامان کوثرجونی بیا پیشمون


چشممممممممممم
مامان تسنيم سادات
17 خرداد 92 11:36
عيد شما هم مبارك
عيد كوثرم مبارك

عيد خاله كوثر هم مبارك
عيد عمو و بابايى كوثر هم مبارك



مرسی
ممنون
تشکر
ممنونم
مرسی
مامان نرگس
17 خرداد 92 18:49
وای خدای من ماشالا چه دختر باهوشی واقعا" آدم بعضی وقتا جلوی این بچه ها کم میاره
چقدر هم خلاقه این کوثر خانمی چه پارک خوشکلی ساخته ماشالا
من واقعا" دوسش دارم هر چه بوس کنم کمه
اولین دوست وبلاگیم هم هستش
خدا حفظش کنه


ممنون از حضور و لطف و محبتتون
ما هم دوستتون داریم
مامان مهدیس و ملیسا
18 خرداد 92 0:41
پستت رو خوندم فردا میام نظر میذارم


عجب!
آزاده
18 خرداد 92 12:58
چقده چادر بهش میاد ماشالا

پارکشو ببین چه خوشگله

مشقای دخملمو ببین

چه کلاس درسی

مامانی میخاد تو ظرف شستن کمکت کنه دیجه

هیولا


سلام سلااااام

رسیدن بخیر

ممنون از نگاه و نظر خوشجلت
مامان یلدا و سروش
18 خرداد 92 14:44
زندگی آرام است،

مثل آرامش یک خواب بلند.

زندگی شیرین است،

مثل شیرینی یک روز قشنگ.

زندگی رویایی است،

مثل رویای ِیکی کودک ناز.

زندگی زیبایی است،

مثل زیبایی یک غنچه ی باز.

زندگی تک تک این ساعتهاست،

زندگی چرخش این عقربه هاست،

زندگی مثل زمان در گذر است...

امیدوارم که بهار دلت همیشه شاد باشه و هیچوقت رنگ خزان نگیره عزیزم


ممنونم
مامان فتانه
18 خرداد 92 15:01
ما اومدیم با 2 پست جدید


چشممممممممم
مامان میعاد
18 خرداد 92 15:14
امان از دست این شیطون بلا
ببوسش این وروجک خانومتو مامانی


مامان مهدیس و ملیسا
18 خرداد 92 22:43
وای مامانی ماهم تو پارکتون را میدید به سرسره بازی کنیم


خواهش میکنمممممممممممم. تشریف بیارین

پارک متعلق به شماست

فقط مباظب باشین مثه خرگوشی کله پا نشین :d
مامان مهدیس و ملیسا
18 خرداد 92 22:44
به این انگشتر میگن انگشتر سنتیفقط هم واسه کوثر شناخته شده


دقیقا عزیزم

و فقط هم اندازه انگشت خودش و خرگوشیه
مامان مهدیس و ملیسا
18 خرداد 92 22:44
واقعانم قضیه پیچیده است اون زیر اونا چی کا میکنن من موندم


منم موندم
مامان مهدیس و ملیسا
18 خرداد 92 22:45
وای مامانی من اصلا فکر نکردم که خط خطیه کاملا هم مشخصه که کوثر اعصاب آرومی دارهچقدرم خوش خط نوشته آفریننننن


اعصابش از اونجا قاطی پاتی شده بود که حرص میخورد و میگفت چرا بهم یاد نمیدی ببنیسم
ولی واقعا خوش خطه...ممنون از تایید و بر منکرش...
مامان مهدیس و ملیسا
18 خرداد 92 22:47
میگن فناوری های نوین اینه هااااا تو خونه کوثرینا پیدا میشه کلاس درس تازشم از نوع هوشمندهههه


حالا کجاشو دیدییییییییییییی
مامان مهدیس و ملیسا
18 خرداد 92 22:48
هه مامانی چه دخملی داری خخداییش باهوش باهوش معذرت خواهیم میکنه البته به قیمت..........!!!!!!!!!!


به قیمت چی؟!

گرز گران!
مامان مهدیس و ملیسا
18 خرداد 92 22:49
عاشقتمممممممم تونللللللل


لطفا درست تلفظ بفرمایید: toleyn
مامان مهدیس و ملیسا
18 خرداد 92 22:49
مامانی ببوس از طرف من این عزیزم رو


چشممممممممممممم