دخترک خسته است و خوابش میاد اما باید بشینه پای سیستم و عکس تولد و دنیای بازی و ویلا ببینه و نتیجه اش میشه این: وقتی هم بیداره فقط میگه بیا بازی و یا از پنجره بیرونو نگاه میکنه و میگه: هوا خوبه؟ آفتابش گرم نیس؟تاب و سرسره خنکه؟ منو ببر پارک! گاهی صبح و عصر میریم پارک ولی سیر نمیشه که بازی مورد علاقه دخملم: من لپمو باد می کنم و دخترک با دستای کوچولوش محکم میزنه توش تا بادش خالی بشه من می گم وای.. آخ.. آخ و دخترک از ته دل می خنده و من یادم میره که چه ضربه ای به صورتم وارد شده! لپای دخترم خودش باد شده هس چون همیشه صداش می کنم لپ گردویی تو لپت گردو گذاشتی؟ ...