جیگر مادر و بابا

دستکش جدید

نشستیم و فکر کردیم و دریافتیم امروز را نیز نمی توانیم خانه نشین باشیم! خانه نشینی ما = دخترک و شبکه پویا از صبح تا شب! و این گونه بود که این گونه شد:      پاییزه و پاییزه        برگ درخت می ریزه هوا شده پر از سرد!        روی زمین پر از برگ       توضیح نوشت: جیگرمان حال می کند شعر را هر جور مایل است بخواند! هی ما گفتیم هوا شده کمی سرد و ایشان فرمودند هوا شده پر از سرد! پز نوشت: دستکش دخترک مان را به تازگی خریداری نمودیم  و به گفته ایشان دستکش قبلی شان که صورتی رنگ است دیگر خوشگل نییییییییییییییییییییییییییس!&nbs...
16 آبان 1391

بخواب آرام...می خواهم بیشتر ببینمت!

 برای خواب معصومانه ی عشق، کمک کن بستری از گل بسازم .....     اون بیرون غول سبز هست! من می خوام پیش تو باشم، تو اتاق. در اتاق رو هم بستم! غذا نمی خوام دیگه، ببرش. دمپاییمو نبری قایم کنیا! وقتی بیدار شدم بازم بپوشمش. باشه نازگلم؟! ببین پیش بند رو گذاشتم برای خرگوشی. مادر! خوابم میاد بالشت و پتو آوردم اینجا .... سکوت   و این سکوت یعنی دخترم الان  اینجوری خوابیده ...
15 آبان 1391

تو فقط بخند

دستانت را به دستانم بده، با نگاه زیبایت مرا محو لبخندت کن، تا باز سرشار از تو شوم و بتوانم دستان و چشمانم را دروازه انتقال زیبایی ها کنم. فقط برای تو، از تو می نویسم.... باز هم بخند !     زیر نوشت: این روزها خطاب می شوم "بانوی من"! و جواب درخواستم را با کلمه "اطاعت" می شنوم! و دیروز ظهر پشت میز اتو نشسته است و می گوید مثه دونگ یی! شفاف سازی زیر نوشت: اینم از اثرات سریال "افسانه دونگ یی" که به تازگی تموم شده... دوسش داشتم. بانوی محکم و باهوشی بود و لایق عشق امپراطور! (امپراطور یا امپراتور ) بازم از اینا: دارم فکر می کنم این پی نوشت ها هم عالمی دارن برا خودشونا ... ...
15 آبان 1391

پدرانه، دخترانه، مادرانه

اسب تو خوب نیس، اسب بابایی بهتره ببین چقد اسبش بلنده. بابایی تند برو ، مادر تو هم بیا سوار شو! بابایی برو کنار مبل وایسا اینجا ایستگاه قطا... نه ایستگاه اسبه!   پ ن 1: بابایی می خواد بشینه و تو اسب سواری! پ ن 2: بابایی نماز می خونه و تو اسب سواری! پ ن 3: بابایی داره حرف می زنه و تو اسب سواری! پ ن 4: بابایی تلویزیون می بینه و تو اسب سواری! پ ن یکی مونده به آخر: وقتی بابایی یه بوس می خواد تو پا میذاری به فرار! پ ن آخر: وقتی بابایی خوابیده شروع می کنی به بوسیدنش!     من که نتونستم برا خرس پاندا و خرگوش چوبی، الاکلنگ بسازم، فقط تو...
15 آبان 1391

روزهای بودنت...

1111 روزه شدنت مبارک!     دیشب اتفاقی روزهای بودنت رو حساب کردم و رسیدم به این عدد! و بعدش گفتی .... - مادر جون میای بازی کنیم؟؟؟ - چی بازی کنیم؟ - .... (سکوت) - نقاشی خوبه؟ - .... (سکوت) - عروسک انگشتی خوبه؟ - مادر هیچی نگو! دارم فکر می کنم!!! - من فدای اون فکر کردنت عزیزممممممممم . مگه تو فکر هم داری؟ - آره مثله خودت که فکر داری!!!         میلاد امام هادی (ع) مبارک! «نیمه ذی‏ الحجه» است و ملائک مشتاق به خاک آمده‏ اند تا قدم‏ های آسمانی دهمین بهار از راه آمده را بوسه‏ باران کنند....
9 آبان 1391

جوجه رو بده....نه جوجه خودمه!

پاییزه و پاییزه         برگ درخت می ریزه هوا شده کمی سرد         روی زمین پر از برگ ابر سیاه و سفید         رو آسمون رو پوشید....   صبح ها با شادی لباس می پوشی و کیفتو بر میداری و میریم سرای محله، خانه اسباب بازی! اما بیشتر از یک ساعت دوست نداری اونجا بمونی. همین که یک ساعت گذشت میای بیرون و میگی: من اونجا تنها شدم...دلم می خواد پیش تو باشم...بیا با هم بریم پارک  و اینجوری میشه که از سرای محله میایم بیرون!     اینم آخرین ورژن کوثر خانم (همین 2 ...
6 آبان 1391

کودکانه هایت کجاست؟

روزی که سه ساله شدی تلفنی سفارش خرید دادم + یه دونه بستنی برای تو خوشحال شدی و منتظر بودی زنگ درو بزنن منم پول رو آماده کردم که مثه همیشه تو بدی اما.... همینکه سفارش ها + بستنی رسید، رفتی جلو آینه و یه نگاه به لباست که آستین بلند نبود انداختی و گفتی: وای چقد دستام معلومه. اینجوری زشته بیام جلو در! و بر خلاف تصور من اصلا جلوی در ظاهر نشدی!    و من این روزها بر خودم می بالم که تو را دارم چقدر بزرگ شدی و یا شاید من خیلی جوگیر سه ساله شدنت هستم! کودکانه هایت کمرنگ شده... بی سرو صدا آب می خوری و تازه برای ما هم میاری بی سرو صدا همه ی غذاتو می خوری بی سروصدا میری دستش...
30 مهر 1391

موسسه نخبگان و کوثر جون

اول این مقدمه رو داشته باشید: در لحظات آغازين تولد، هر پدر و مادري تنها به سالم بودن فرزند خود فکر مي‌کند و در سال‌هاي بعد از تولد است که افکاري مثل هوش، خلاقيت، استعداد، مسائل دوران بلوغ، انتخاب مدرسه، شغل و... به ذهنشان خطور مي‌کند و تمام زندگي پدر و مادر را دربرمي‌گيرد. موسسه خلاقیت و مهارت های راه آینده نخبگان در سال 1388 ثبت گرديده و از اهم کارهاي مورد توجه اين موسسه شناسايي توانمندي افراد، مديريت و هدايت منابع انساني در مسيري درست مي باشد. اين شناسايي از دوران کودکي شروع مي گردد جرا که دوران جواني براي بسياري از توانمندي ها دوران شکوفايي است نه شناسايي.       ه...
24 مهر 1391

سه سالگیت مبارک دختر پاییزی من!

  امروز جهان مال من است     بازم شادی و بوسه، گلای سرخ و میخک میگن کهنه نمی شه، "تولدت مبارک" تو این روز طلایی، تو اومدی به دنیا وجود پاکت اومد، تو جمع خلوت ما          تو تقویما نوشتیم، تو این ماه و تو این روز از آسمون فرستاد، خدا یه ماه زیبا یه کیک خیلی خوش طعم، با چند تا شمع روشن یکی به نیت تو، یکی از طرف من          الهی که هزار سال، همین جشنو بگیریم به خاطر وجودت، به افتخار بودن تو این...
23 مهر 1391