حافظه تصویری شنیداری
کوثرجون 10 ماهه و آقا جون و جنگل شمال و رمضان 89
یادمه وقتی 10 ماهه بودی با شنیدن صدای اذان و قرآن می گفتی: اللَـــــــــــــه
با آقا جون اینا رفته بودیم خرید، غروب بود،
از یه امامزاده قرآن پخش می شد و ما حواسمون به خرید بود اما تو گفتی: اللَــــــــــــه
همیشه خیلی چیزا رو از تو دخترنازم یاد گرفتم
کوثر جون 13 ماهه و خونه ی آقا جون و آبان ماه 89
و وقتی 13 ماهه بودی به یه برچسب که روش نوشته بود:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اشاره کردی و گفتی: اللَــــــــــــــــه. اون موقع خونه ی آقاجون بودیم.
از همون موقع نشون دادی که کلمات عربی رو دیگه می شناسی.
و همین امروز با دیدن پخش قرآن از تلویزیون به من گفتی:
مادر این غوغانه (قرآنه). پاشو برو غوغان بخون!
و از شناختن حروف انگلیسی، بگم که
اولش از کلاس زبان رفتن خاله جون شروع شد!
بعدش با شمارش اعداد به انگلیسی که خیلی زود یادشون گرفتی
و تا پارسال هم که شعر حروف الفبای انگلیسی رو دوست داشتی و هی می گفتی:
مادر جون اونو بخون .... همون که خاله جون میره کلاس زبان!
و دو ماه پیش هم با ذوق اومدی پیشم و مارک خرگوشی رو نشون دادی و گفتی
مادر ببین اینجا انگلیسی نبشته!
و این روزها شمارش اعداد رو با هم کار می کنیم
البته بیشتر بصورت بازی و تصویری
و یه تصمیم:
اینکه در آینده ی نزدیک تو رو ببریم "موسسه خلاقيت و مهارتهای راه آينده نخبگان"
البته سن استاندارد برای این استعداد یابی 36 ماهگیه و ما هنوز فرصت داریم!
پی نوشت: مرسی از راهنمایی های خوبت "مامان امیرعلی باهوش". این موسسه در شمال تهران هم نمایندگی داره و تلفنی وقت میده.
بازم پی نوشت: محتاج دعای همه ی خوبانیم در لحظات روحانی سحر و افطار و اذان