شاهزاده خانوم!
یه موقع با خیالش
به شهر قصه می ره
شاهزاده خانوم میشه
قیافه هم می گیره
رو موهای سیاهش
تاج طلا می ذاره
توی خونه ش که قصره
خرسک و آینه داره
"برگرفته از کتاب فکرها و آرزوها سروده ی ناصر کشاورز"
هنر عکاسی رو دارین؟!
اگه تونستین حدس بزنین
این عکس رو چجوری گرفتم که تیره و روشن شده؟
(پاسخ در ادامه ی مطلب)
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی و نه در فردایی
ظرف امروز پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز دریغش کردی
آخرین فرصت همراهیه با امّید است
"چه زیباست هنگامی که در اوج نشاط و بی نیازی هستی دست به دعا برداری"
پاسخ حدس بزنید:
یه صبح آفتابی کتاب رو جوری نزدیک پنجره گذاشتم که فقط شاهزاده خانم تو آفتاب باشه!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی