جیگر مادر و بابا

بفرمایید...

اومممممممممممم به به ژله مادرجونم درستیده دستور تهیه این ژله خوشگل در ادامه مطلب! اینم دستور کامل و دقیق تهیه این ژله:     1 - یک بسته پودر ژله آماده با طعم آناناس (که در بسته های 100 گرمی و با طعم های مختلف هست) را با یک لیوان آب جوش مخلوط کرده پس از اینکه خوب حل شد، سه چهارم لیوان آب سرد به آن اضافه می کنیم. (بهتر است بعد از حل کردن پودر ژله در آب جوش برای اینکه ژله شفاف تری داشته باشیم ظرف را روی بخار آب گذاشته تا تمام ذرات ژله حل شده و شفاف شود یا ظرف را در مایکرو گذاشته و پس از بیرون آوردن هم بزنیم تا شفاف شود) 2- قالبتان را قبل از ریختن ژله در آن آبگردانی کرده و در فریزر...
17 خرداد 1390

یک سالگی کوثرجون

تولد تولد تولدت مبارک     عزیز دلم، کوثر جونم، خوشگل مادر، یک سالگیت مبارک اینم کیک تولدت که وقتی با بابایی رفته بودی قنادی به این طرح توی آلبوم اشاره کرده بودی     همه برای تولدت با کادو اومده بودن  خیلی خوش گذشت   محمد معین (8ماهه) - آرا (2ساله) - کوثر جون من (1ساله) فردای تولدت هم نشسته بودی و دونه دونه کادوها رو بررسی می کردی   ...
17 خرداد 1390

عشق که باشه این میشه...

  آره دیگه عشق که باشه اینجوری میشه  مادرجون و بابایی تا ساعت یک و نیم شب میشینن پای سیستم تا این عکسو واسه من آماده کنن ...
17 خرداد 1390

ما نی نی های شیطون

محمد معین جون  15 ماهه  عسل جون 12 ماهه  کوثر جون 19 ماهه و علی جون هم که 10 سالشه همگی خونه آقاجون بودیم و زلزله راه انداخته بودیم! ...
15 خرداد 1390

عروسکای من...

من این عروسکامو خیلی دوس دارم   تقریبا هر روز باهاشون درگیرم و مرتب اونا رو تو خونه جابه جا میکنم     دونه دونه با خوشحالی از جای قبلیشون می برم به یه جای جدید و هی بهشون سلام میکنم و براشون ذوق میکنم     بقیه عکسا رو در ادامه مطلب ببینید                                 ...
15 خرداد 1390

مادر جون میگه من جیگرم!

تازه سلام کردن رو یاد گرفتم و میرم و میام هی سلام میکنم. سرمو خم میکنم و با یه لبخند به مادر جونم میگم للـــــــــام (سلام). از پشت در از پشت دیوار یه جوری که مادر جون غافلگیر بشه . وقتی مادر جون نماز میخونه هر جوری شده خودمو میرسونم زیر چادرش تا تو صورتش لبخند بزنم و بگم دالیییی . نمازش که تموم شد وایمیسم جلوش و خیره خیره با یه تبسم نگاش میکنم تا منو بغل کنه و ببوسه.منم خودمو لوس میکنم . مادرجون که میشینه سرسفره یا جلو تلویزیون و دیگه حواسش به من نیست یهو بغلش میکنم و میگم مادر مادر مادر، بَخ (بغلم کن)خیلی کیف میده بشینم بغلش و غذا بخورم یا تلویزیون ببینم .  یواشکی به اتاق سرک میکشم و یهو به مامانی میگم پِخ(مثلا بترس...
12 خرداد 1390

هَپاته ؟؟

امروز برا دومین بار  ،هَپاته دیدم مادر جون منو برد پشت پنجره و من با دقت و تعجب بهش نگاه میکردم یهو یادم افتاد به اولین باری که هَپاته دیدم و یهو ذوق کردم و بالا پایین پریدم و گفتم هَپاته هَپاته چند روزیه هَپاته ها دوروبر خونمون میچرخن و امروز مادر جون تونست یکیشو بهم نشون بده. وای الانم داره صدای هَپاته میاد ولی مادر جون میگه نه الان نمیشه دیدش اگه صدای هپاته هم نیاد من به مادرجون گیر میدم و میگم هَپاته یا هَپاتته و هی هَپاته خودمو بهش نشون میدم و نق میزنم!   راستی شما هم دوست دارین از پشت پنجره هَپاته ببینید؟؟ (هَپاته = هلیکوپتر!) ...
10 خرداد 1390

جمله های کوشولوی من

چش چش دو اَب دو (چشم چشم دو ابرو)   اِردو (دماغ و دهن یه گردو) دوش دوش (حالا بزار دوتا گوش) موآش موآش (موهاش نشه فراموش)   لی لی لیاااااااا (لی لی لی لی حوضک) بُخ بُخ (افتاد تو حوض .... این یکی هم خوردش)   بع بع، دمبه دِه، نه نه (ببعی میگه بع بع، دنبه داری، نه نه)   توله توله (اتل متل توتوله....)   بیش شینجا (بشین اینجا)   بابا بابا، هیشششش (بابا خوابیده هیسسس، انگشت روی بینی)   بییم دَدَ (بریم بیرون)   یه، دو، ته، چا، پش، ایش، هف،... نو، ده (یک دو سه چهار پنج شش هفت هشت نه ده)     الوووووو لَلام (ال...
2 خرداد 1390