هَپاته ؟؟
امروز برا دومین بار ،هَپاته دیدم
مادر جون منو برد پشت پنجره و من با دقت و تعجب بهش نگاه میکردم
یهو یادم افتاد به اولین باری که هَپاته دیدم و یهو ذوق کردم و بالا پایین پریدم و گفتم هَپاته هَپاته
چند روزیه هَپاته ها دوروبر خونمون میچرخن و امروز مادر جون تونست یکیشو بهم نشون بده.
وای الانم داره صدای هَپاته میاد ولی مادر جون میگه نه الان نمیشه دیدش
اگه صدای هپاته هم نیاد من به مادرجون گیر میدم و میگم هَپاته یا هَپاتته و هی هَپاته خودمو بهش نشون میدم و نق میزنم!
راستی شما هم دوست دارین از پشت پنجره هَپاته ببینید؟؟
(هَپاته = هلیکوپتر!)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی