من دوست دارم صبح ها کنار مادر جونم بخوابم که وقتی بیدار شدم خودمو هی لوس کنم و بخندم. من دوست دارم خامه یا نیمرو یا پنیر خامه ایی صبحانمو با قاشق بخورم اونم بدون نون! من شربت عسل رو فقط به خاطر یخی که توش هس دوست دارم. هی بگم یخ و هی دستمو ببرم تو لیوان تا بگیرمش. من تاب بازی رو خیلی دوست دارم و گاهی گیر میدم و میگم تــــــــاتــــــــا تا تا. مادر جون که راضی میشه بیاد و منو هل بده بهش میگم بیش (بشین) بیشینجا (بشین اینجا). اینجوری مادر جون دیگه نمیتونه فرار کنه. وقتی مادر جون غذا درست میکنه من دوست دارم برم تو بالکن، توتو (گنجیشک یا قمری) و میووووو (گربه) رو ببینم و صداش...