کارایی که من دوست دارم....

من دوست دارم صبح ها کنار مادر جونم بخوابم که وقتی بیدار شدم خودمو هی لوس کنم و بخندم. 

من دوست دارم خامه یا  نیمرو یا پنیر خامه ایی صبحانمو با قاشق بخورم اونم بدون نون!

من شربت عسل رو فقط به خاطر یخی که توش هس دوست دارم.  هی بگم یخ و هی دستمو ببرم تو لیوان تا بگیرمش.

من تاب بازی رو خیلی دوست دارم و گاهی گیر میدم و میگم تــــــــاتــــــــا تا تا. مادر جون که راضی میشه بیاد و منو هل بده بهش میگم بیش (بشین) بیشینجا (بشین اینجا). اینجوری مادر جون دیگه نمیتونه فرار کنه.

وقتی مادر جون غذا درست میکنه من دوست دارم برم تو بالکن، توتو (گنجیشک یا قمری) و میووووو (گربه) رو ببینم و صداشون کنم.

من دوست دارم تا صدای بوق لباسشویی رو شنیدم بدو بدو برم درشو باز کنم و لباسارو بریزم تو سبد.

من دوست دارم همش بسییییی (بستنی) بخورم. به همین خاطر تا مادر جون در فریزرو باز میکنه پشت سر هم میگم بسیییییی بسییییی بسیییی.

وقتی بابایی میاد خونه  دوست دارم تو دستاش  نون یا هندوندونده (هندوانه) باشه تا ذوق کنم.

من دوست دارم وقتی بابایی میره دوش بگیره  هی برم در بزنم و بابایی هم از اون تو واسم شعر بخونه و منم جوابشو بدم.

من یهویی تشنه میشم و دوست دارم وایسم زیر آبسرد کن یخچال و هی بگم آبه آبه آبه  و تا مادر جون اومد بگم ویژژژژژژ (صدای ریزش آب از آبسردکن).

من یه الاغ دارم که دوست دارم همیشه باهام باشه . بعدا بیشتر براتون میگم.

من اَپشمو (دمپایی یا کفش) خیلی دوست دارم  و تو خونه همش اَپش (دمپایی) میپوشم.

وقتی مادرجون میشینه پای سیستم، من دوست دارم هی حواسشو پرت کنم و به هر بهانه ای بشینم تو بغلش. مثه الان! 

اینو یادم رفت بگم من پشه رو دوست ندارم.اگه یه پشه بیاد نزدیکم جیغ و داد راه میندازم و با نق میگم پشه پشه

حالا شما بگید که چه کارایی رو دوست دارین؟؟