جیگر مادر و بابا

صدای نازک و ریز

1391/11/23 11:37
نویسنده :
655 بازدید
اشتراک گذاری

امیرالمومنین علی (ع) می فرمایند :

برای دنیای خود آن گونه کار (زندگی) کن که گویا همیشه زنده خواهی بود و

برای آخرت خود (در معاشرت با مردم) آن چنان، که گویی فردا خواهی رفت.

مستدرک الوسائل ج 25 ص146

 

  تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 

وقتی یه همسر مهربون و خوش اخلاق و دست به جیب (نکته ی مهمش فقط همینه نیشخند. ممنون از کادو عزیزمقلب) و یه دخمل ناز و شیرین زبون و صدا خوشگل داشته باشی که خیلی دوست داشتنی بیاد و برات سوره ی حمد رو کامل بخونه تعجب بدون تمرین و تکرار خاصی از قبل تعجب و حسابی غافلگیرت کنه تعجب و وسط بازی هاش بشنوی که داره دعای سلامتی آقا امام زمان (عج) رو با لذت می خونه تعجب و یا نیمه شب خیلی آروم سوره ی توحید رو می خونه و صلوات می فرسته که خوابای خوب ببینه تعجب دیگه چرا این جوری ناراحت و یا این جوری خنثی. باید این جوری بود! نیشخند

خدایا شکرت به خاطر خانواده ی خوبی که دارم! قلب

 

 تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 

حالا یه نفس عمیــــــــــــــــــــــــــــق بکش و برو ادامه مطلب نیشخند

(قابل توجه مامان نیایش جون زبان)

 آخه این پست برعکس پست پایینی،

عکس دارد، ادامه مطلب دارد، پی نوشت دارد، موضوع دارد و...عینک

 

دخترک من و بابایی، شب 22 بهمن همراه با بقیه ی اهالی محل، از بالکن خونه ندای "الله اکبر" رو سر دادن برای تجدید پیمان با شهدا و امام و انقلاب. تشویق منم که تو دلم گفتم دیگه نیشخند. روز 22 بهمن هم کوثر جون با مشت های گره کرده با اون صدای نازک و ریزش حسابی شعار داد و بالا و پایین پرید البته جلوی تلویزیون! عینک آخه هر سه مون هنوز تو قرنطینه ایم به خاطر آنفولانزا! دخترک گفت پاشین بریم اینجا راهِی ماهی (راهپیمایی). گفتیم انشالله سال دیگه اگه زنده بودیم میریم و دخترک یه نگاه به تی وی  کرد و گفت: آهان! اینا همشون زنده ان که رفتن راهِی ماهی خنده

خدایا شکرت که آزاده جون و مبین جون به جای ما رفتن شعار دادن! مگه نه؟! نیشخند

 

******************************

 

دخترک من با اون صدای نازک و ریزش هر وقت دلبری می کنه و قربون صدقه اش میرم صداشو نازکتر می کنه نیشخند اما وقتی از یه کاری منعش می کنم، با همون صدای نازک و ریز تمام تلاششو میکنه که خیلی محکم و جدی بگه " بی ادب" خنده

خدایا شکرت که حداقل 14 ساعت از روز این صدای خوشگل رو می شنوم! نیشخند


******************************


دخترک من تنها میوه ای رو که کامل می خوره موز هست و دیشب مشغول خوردنش بود که بابایی گفت: بخور! بخور عزیزم! که ما تا 16 سالگی بیشتر از 16 تا موز نخوردیم! خنده تازه اونم یه موز می خریدن و چندین قسمتش می کردن و من ادامه دادم حالا شما که خوبه خالص می خوردین نیشخند ما روزای خاصی از ماه که مناسبتی چیزی بود یه موز رو با چند لیتر شیر قاطی می کردن و اونجوری مزه ی موز رو می فهمیدیم. مثلا یادمه چندین سال پیش که کسوف شده بود، بعدش ما شیرموز خوردیم قهقهه

خدایا شکرت که موز دیگه میوه ی قشر خاصی نیست! نیشخند


******************************


دخترک من روسری، حوله و یا هر پارچه ای که بیاد دستش رو می ندازه روی سرش طوری که موهاش هم معلوم باشه و یه گل می گیره دستش و میگه من عروس شدم!  مثله اینجا که به کمک یه دامن عروس شده! خنده

 

 

******************************


احیانا کسی دستگاه کاغذ خرد کن نمی خواد برای اداره شون؟!نیشخند. آخه جیگر خانم هر روز باید بشینه رو پیشخون آشپزخونه و با قیچیش چند تا کاغذ رو ریز ریز کنه.استرس


 

 

******************************


ما همیشه لیتری به دخترمون آب پرتقال می دیم!زبان


 

******************************


دیروز بلورهای کریستالی این مربای آلبالوی فریزری حسابی شگفت زده م کرد! یادش بخیر چه حالی می کردیم وقتی دانشجو بودیم و از این بلورا تو آزمایشگاه می ساختیم! چشمک


 

******************************


این ترکیب رنگ آلبالو پلو منو کشته. صورتی، سرخابی، زرد، طلایی و سفید. بفرمایید! خوشمزه


 

******************************

 

خب حالا بریم سر اصل مطلب!

پی نوشت ها:نیشخند

1- شکلک محبوب من اینه نیشخند

2- به مناسب حفظ شدن سوره ی حمد و دعای سلامتی آقا امام زمان (عج) توسط دخترم، داریم میریم که براش جایزه بگیریم به سفارش و تاکید بابایی. تشویق

3- وقتی آمار بازدید وبلاگ رو می بینیم و تعداد نظرات که 10 درصدش هم نیست، با خودم فکر می کنم اونایی که وقت می ذارن و هزینه می کنن و یه وبلاگ و یا سایت رو باز می کنن، حتما این جوری میان خنثی این جوری تماشا می کنن خنثی و همین جوری هم میرن! خنثی آخه مدیر یا نویسنده بَخ بَخ (بدبخت در زبان کوثری!) وبلاگ یا سایت، خودمو میگم، از کجا بدونه که سطح کیفی و کمّی مطالب چجوریه؟ و بازدید کننده ها دنبال چی هستن؟! قهر نیشخند

4- پی نوشت 3 دقیقاً و یقیناً و حتماً خطاب به صاحبنظر خاموش وبلاگ نوشته شده! از خود راضی نیشخند

5- از این به بعد نظرات بدون تایید ثبت و نمایش داده می شه و پاسخ دوستان رو در وبلاگ خودشون میدم مگر دوستانی که وبلاگ نداشته باشن که همین جا بهشون جواب میدم. از همراهی و صبرتون ممنونم. http://mahsae-ali.blogfa.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (74)

آزاده
23 بهمن 91 12:01
ای جانممممممممممممممممم عروس خانومو ببین

همش یادت بودما عسکاشم که باست فرستادم

یه کمی سرم شلوخه نمیتونم زیاد بنویسم ولی اون موز رو خوب اومدین............ واقعا چه روزایی بود. الان خداروشکر وفور نعمته ولی کاش یه ذره قدر بدونیم



ممنون از حضور و نگاه خوشگلت
مرسی عزیزمممممممممممم دارم عکسا رو باز میکنم.
(جواب عکسا رو با همون ایمیل می فرستم برات )
متشکرم که اومدی. لطف کردی عزیزم
مامان تسنیم سادات
23 بهمن 91 12:16
بعد از چند قــــــــــــــــــــــــــــــرن بی پستی بالاخره اووووووووومدینا
اونم با یه پست باحال ..... (البته با اجازه رئیس بزرگ )

آفرین به دختر گلم که سوره حمد رو خونده ....
منم بهش جایزه میدم
راهی ماهی کوثر خانم از همه بیشتر بوده و بهتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر
مامانی میگم زمان ما که موز خوردن این قدر .... نبود که بابا .....
عروس خانوووووووووومو .....
دامنــــــــــــــــــــــه ..... ههههههه .... خیلی با مزه بود
اگه کسی پیدا شد استخدام کنه تسنیم هم هستاااااا البته علاوه بر کاغذ پارچه هم خورد میکنه ....
حد اقل اون لیوان آب پرتقال رو بردارین تا آدم باورش بشه ...!!!!!
ما به آلبالو پلو خلال بادوم و پسته هم میزنیم ....
راست میگی خیلی خوش رنگه ...
منم عاشق و همچنین که مخصوص ... است
مامانی بعضی ها رو هم حساب کن که چند بار چند بار میان اینجا آمارت میره بالا ....
قانون شماره 5 برای چیه ...؟؟؟ اونجوری بهتر بودااااااا ....
عالی بود و در انتها برای خوشحالی دوتامون


قرار نیست دیگه به وبلاگ دارها اینجا جواب بدم اما....
فقط چون شوما شمایی

مامان دینا
23 بهمن 91 13:14
سلام دوست گلم ماشاا... انشاا... زنده باش زیر سایه شما و باباش از طرف من ببوسش
ღ تـک خاله ی کـــوثر جــونی ღ
23 بهمن 91 13:31
اول یه شکلکِ تقدیم به تو ...

عزیز خاله ... راهِی ماهی ... خیلی باحال بود ...

آره خاله، اونا همشون زنده ن ... ما هم سال دیگه زنده میشیم و میریم

وای وای وای ... صدای ریز ونازکشو برم من ... دختره دیگه، صداش ریز نکنه عجیبه ...

موز نووووووووووش جونششششششش ...

آره والا .. خدایا شکرت ... که موز همگانی شده

وووووووووووووووای ... عززززززززززززززززیزم ... یه لحظه نشناختمت خاله ... دامنِ مادر رو بگووووووووو

گل خوشگلتری دست می گرفتی خاله ... نه، همین خوبه، مشکیه... به لباست میاد

کاغذ خرد کنه خودمــــــــــــــــی ... یادم به خودم افتاد ... چقدر با قیچی خیاطی مامان جونمون کاغذ می بریدیم و مامانیمون حرص میخورد

لیتری؟!!!

عزیزم ... بلورهاشو ... فدات بشم که یاد آزماشگاه افتادی، خانومِ ارشد شیمی

آلبالو پلو ... ترکیب رنگ هاشو عشق است ...

آفرین به دخملیه باهوشمون که سوره ها رو بلده .. خاله جون هم یادش باشه و واسش کادو بگیره ...

منم با مورد 3 خـــــــــــــیلی موافقم ... زیادی هم موافقم

مورد 5 رو دوست ندارم


عزیزممممممممممممممممم

قرار نیس به وبلاگ دارها جواب دم اما چون خواهرمی


:
مامان سيد محمد سپهر
23 بهمن 91 13:40
انقلاب ما به خاطر نان نبود ، به خاطر قدرت مسئولينش نبود، به روزيم
مامان سيد محمد سپهر
23 بهمن 91 13:42
همين كه شعار دادين خوبه بهتره بيشتر استراحت كنين تا زودتر خوب بشين.دست پختتون هم خوش رنگه ....خداراشكر كوثر را آن طور كه دوست داشتين تربيت كردين.....
ღ تـک خاله ی کـــوثر جــونی ღ
23 بهمن 91 15:59
حالا ما یکی رو استثنا فرض کن ...

خدا خیرت بده ...


محيا كوچولو
23 بهمن 91 16:45
آي لوبيا كوثر عسلي كه اينقده شيرينكاري بلدي عروس كوچولوي حافظ قرآن و دعاهاي قشنگ خيلي پست رنگ و وارنگي بود خاله آدم نميدونه از كجاش بگه
مامان نیایش
23 بهمن 91 18:00
فدات شم من عزززززززززززززززززززیزم می بینم کهههههههههههههههههه هنوز نرفتم ادامه مطلب می خوام کلی بنویسم جمله اول که همیشه سعی میکنم سرمشق زندگیم باشه عالی عالی ممنون آهنگت هم خیلی خوشگله به خاطر این خانواده ی خوب و عزیز و دوست داشتنی هم بهت تبریک میگم خوشحالم که کوثر نازی رو داری که اینقدر به خدا نزدیکه و معنویه مامانی مثل تو بایدم دختری مثل کوثر داشته باشه اون قضیه ی جیب بابایی هم که دیگه به ما خیلی مربوط نمیشه می بینی چه حسودممممممممم ایشالا همیشه برکت داشته باشه جیبشون دست تو جیبشونسایه شون رو سرتو ن همیشه راستی نیایش هم دعای سلامتی امام زمان رو خیلی د وست داره و همیشه میخونه خیلی دوست داره زیر لب گاهی دیدم میخونه اتفاقا داشتم الان تو پستی که میخواستم آماده اش کنم می نوشتم خیلی ماهه به خدا این دختر ببوسش از طرف من یه عالمه خب ببین یاد بگیر هنوز نرفتم ادامه مطلب هاااااااااااااااااااااا الان نفس عمیقه ببینم میاد یا نه بعد برم ادامه
مامان نیایش
23 بهمن 91 18:15
من قربون اون صدای نازک و ریزش بشم الهی الهی همون راهی ماهی که گفتی درستی فدات شم منم مثل مامانی تو دلم گفتم و تو خونه هم راهی ماهی کردیم
............
ای بابا مامانی الان دیگه اوضاعی شده که همه میوه ها مال یه قشر خاصه میوه که چه عرض کنم شیر و ماست و پنیر و ...........مال یه قشره خاصه

هر چند همیشه باید خدا رو شکر کرد خدایا شکرت
یعنیمن خودم تنهایی قربون این عروس خانمم برم که اینقدر با مزه است نیایش که هیچ عروسی رو جز به رنگ سفید قبول نداره
از این قیچی کردن نگو که بیچاره شدم از بس خرده کاغذ جمع کردم از دور و بر خونه
بابا پول دارها لیتری آب میوه میخورید مووووووز می خورید آلبالو پلو میخورید باااااااابااااااا بلور
یعنی من خودمو گشتم با این کامنت گذاشتنم این قدر هم که زحمت کشیدم که جوابم که نمیدی که زرنگی خانوم بعد میای تو وبلاگ یه خط مینویسی میری آقا قبول نیست من این آقا رو از نیایش یاد گرفتم خیلی باحاله نه
که این شکلک رو دوست داری ها از این به بعد هر وقت اومدم وبلاگت همین شکلک رو در میارم می رم

اون آمار رو که میگی از بس ذهن منو هم درگیر کرده بود کلا ترکوندمش دیگه نیست ها ها ها
راستی ما هم برای نیایش جایزه گرفتیم برای دعای فرج خودش البته میگه دعای فرج اللهم کن لویک حجت ابن الحسن.........
ولی هنوز حمد رو بلد نیست
=اینم برای کوثر و بابایی شما هم هر وقت جواب کامنت ها رو دادی برات دست میزنم خخخخخخخخخخخخخ


دیگه به کامنت های وبلاگ داران جواب نمیدم
مگر اینکه سوالی چیزی پرسیده باشن
ممنون از حضور خوشگلت مامانیه مهربون و تک

خب حالا برا منم کف میزنی؟!
خواهر فرناز
23 بهمن 91 19:20
ای جانم چه ناز شده عروس خانم آب پرتقال خوردنشم خیلی نازتره جانا سخن از زبان ما میگویی مامانی دست شما هم درد نکنه برای ثبت خاطراتش ولی ناراحت نباش همه همین طورند آمار بازدید 350 تعداد نظرات 10 تا (تازه اگه خیلی نوشته باشن بشه 10 تا)
خواهر فرناز
23 بهمن 91 19:23
راستی خاله ناراحت نباش فرنازم خواب بود تا 11 بعدش بلند شده میگه بریم پرچم تکان بدیمشعر بخونیم من برای جیب بابایی هم یه نقشه درست وحسابی بکش کم کاری که نکردی یه سوره با یه دعای خیلی قشنگ حفظ کردی دست مامانی وبابایی هم درد نکنه بهت یاد میدن
بابای آینده یه فسقِلی
23 بهمن 91 20:07
عجب؟! عروس ِ مشکی پوش
مامان تسنيم سادات
24 بهمن 91 0:17
يادم رفت بگم تسنيم در پول خورد كردن هم استاده ........
اسكناسهاى ١٠٠٠٠ تومنى و ٥٠٠٠ تومنى و.....
براى استخدام اينم در نظر بگير



محبوبه مامان الینا
24 بهمن 91 8:55
مامان چرا دخترمون رو نبردی راهی ماهی هههههههههههههی واسه موز دست رو دلم نزار که خونه داییم کامیون داشت منتظر میموندیم کی میره جنوب که موز بیاره واسمون و تقسیم کنیم بخوریم اون آب پرتقال خوردنتو هلاکم ماشین کاغذ خورد کن
محبوبه مامان الینا
24 بهمن 91 8:55
فکر هوس ما و شکم ما و چشم گرسنه مارو نکردی آخه اون چیز خوش آبرنگ و هوس انگیز چیه گذاشتی آخر پست دختر؟
محبوبه مامان الینا
24 بهمن 91 8:56
با کلیه پی نوشتها بجز5یقینا موافقم.حالش تو اینه که همینجا جواب بدی و دوباره برگردیم بخونیم
مامان تسنيم سادات
24 بهمن 91 10:16
خصوصي
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
24 بهمن 91 11:29
منم مثه تو مات این قصه ام... تو هم مثه من امشب رو دعوتی... درست توو همین ساعت و ثانیه... سزاوار زیباترین رحمتی... توو اين حس و حال عجيب و غريب... دو تا بال مي خواي که روو شوونته... تو از هر مسيري بري مي رسي... تو از هر دري بگذري خوونته.... از اين سفره ها معجزه دور نيست... ببين دست دنيا توو دست منه... دعا مي کنم تا اجابت بشه... دعا مي کنم چون دلم روشنه... من از عشق بارون به دريا زدم... به بارونو به آسمون دعوتيم... چه مهوني با شکوهي شده! توو اين لحظه هايي که هم صحبتيم...
مامان تسنیم سادات
24 بهمن 91 13:34
دادم توی خصوصی ....
مامان تسنیم سادات
24 بهمن 91 14:32
ندییییییدی .....؟؟؟؟؟؟؟
mamanebaran
24 بهمن 91 16:47
اي جانم به اين دخمره ناز كه سوره حمدو با صداي قشنگش خونده ، قربون صدات ، به به دست همسري هم درد نكنه به خاطر اخلاق خوش و دست به جيب بودنشون قربون اين عروس خوشگلم با اين دامن خوشگلش ، خيلي خيلي عكساش قشنگنه فدات بشم كه اينطوري آبميده ميخوري ، ماماني از طرف من يه عالمه بوس يه عالمه بغل يه عالمه دوباره بوس
مامان تسنیم سادات
24 بهمن 91 16:53
ممنون عزیزممم ... یه سر برو خصوصی
مامان تارا
24 بهمن 91 20:08
ایشالا خداوند همیشه این خانواده خوب رو دور هم نگه داره و از بدیها حفظشون کنه دوست خوبم تشریف بیارید وبلاگمون دعوتتون کردیم به مسابقه
ستاره زندگی
25 بهمن 91 7:34
سلام مامانی خوشحالم که حالتون بهتر شدو بالاخره یه پست گذاشتید قربون اون صدای نازک برم که دیگه قران هم بخونه آبمیوه خوردنش رو عروس خوشگل مونچقدر هم قشنگ ست کرده،گل با لباس رو در مورد تکه تکه کردن کاغذ ،برای دختر ما که هنوز ادامه داره! بریزه ومن جمع کنم و....مثلا کاردستی درست میکنه دست شما وبابایی هم درد نکنه بخاطر جایزه در مورد قانون 5 من که موافقم
ستاره زندگی
25 بهمن 91 7:39
دلم کشید آلبالو پلوامروز درست میکنم قربون اون کلمات اختصاصی اش "راهی ماهی"
مامان ماهان
25 بهمن 91 8:35
سلام.آفرین کوثرخانمی.عروس شدنت منو کشته.عاشق اون عکست شدم. جایزه هات هم حقته.هزارماشالله. مامان خانمی سرآشپز اومدیم و یکی از اون نود درصدی که از اینجا رد شدن نی نی قورت داده باشن و دلشون آلبالو پلو بکشه.اونوخت چکار میکنی؟فکرای بد نکنیا.من جزء اون ده درصدم. راستی نگفتی کادو چی گرفتی؟یه وخت شک نکنید ما فصولیما.یقین داشته باشید. اینم واسه حسن ختام.
مامان مریم گلی
25 بهمن 91 13:30
سلام خدا دخترتو برات حفظ کنه انشالله تبریک میگم که دخترتون سوره هارو یاد گرفته هزار ماشالله
مامان تسنیم سادات
25 بهمن 91 13:56
میبینم که دو تایی مشغولینووووووو .....
کمک نمی خواین .....؟؟؟؟
ما اومدیم ...
فکر کنم تائید نکردن و جواب کامنتها رو ندادن و .... اینا برای همین بو که کار داری و نمیتونی بیای ...
خوب حالا یه کم ازینا برات میزارم خستگیت در بره .. البته اگه بیای ببینی ...
دو تایی هم که نیستین


عزیزمممممممممممممممم
ممنون از محبتت
کاش میشد بیای!
وقت نشستن پای نت هنوز هس ولی تمرکزش اصلا نیست! باور کن.
دوستتون داریم
مامان تسنیم سادات
25 بهمن 91 13:57
جواب کامنت منو بدی هاااا
معصومه
25 بهمن 91 14:22
سلام به به چه عکسای خوشملی خدا قسمت کنه ازین خانواده ها خوبه از کوچیکی باراهپیمایی آشنا شده آفرین به پدرومادرش
negar
25 بهمن 91 15:19
سلام.ماشالله به گل دخترمون،کوثر جون
زنده باشه انشالله زیر سایه ی پدر ومادر


سلام دوست من!
خوش اومدین. ممنون از لطفتون
از دیدن حضورتون بسیار خوشحال شدم
مامان تسنیم سادات
25 بهمن 91 15:30
پستم ادامه دار شد ...اگه خواستی بیا ببین
گلاویژ
25 بهمن 91 15:59
میخونمت ولی نمیتونم زیاد پای نت بشینم !


مامان ملیسا و مهدیس
25 بهمن 91 16:28
واسه روز ولنتاین دوتا ستاره تقدیمت می کنم یه ستاره پر بوسه که دلم بی تو نپوسه یه ستاره پر امید واسه هر کی تو رو دید ولنتاین مبارک
مامان ملیسا و مهدیس
25 بهمن 91 16:44
مامانی والا من همیشه به وب خوشگل خانومت میام خیلی دوسش دارم اما چند بار نطر دادم حتی ازت رمز هم خواستم اما وقتی شما نه جواب میدید نه تایید میکنید ونه اصلا به وب دختر من سر میزنید منم تصمیم گرفتم که فقط مثل خیلی ها یه بیننده خاموش باشم



عزیزم من از شما درخواست رمزی ندیدم!
ممنون از لطفتون
چشم. از این به بعد سعی میکنم بیشتر سر بزنم
شما هم لطف کنید و آدرستونو بذارید تا زودتر بیام پیشتون
مامان ملیسا و مهدیس
25 بهمن 91 16:45
دختر گلت رو ببوس از طرف من!!!!!!!!!!
مامان تسنيم سادات
25 بهمن 91 17:23
ما اومديم كوثرى برو اونور نخوره بهت ......:
D
خوب ما كجا رو جمع كنيم به نظرت خوبه
ووووووااااااى تسنيم دست نزن ميشكنه .....
آدرس بده بيايم .....


ممنون از محبتت عزیزممممممممم
واقعا میای؟
فاصله مون به اندازه ی دوتا شهره!
آدرس بدم؟ بدم؟ نمیدم!
مامان تسنيم سادات
25 بهمن 91 17:26
تسنيم الان دوباره يه كيسه گرفته دستش در حال جمع آورى اشياء خونه ست


مامان ملیسا و مهدیس
25 بهمن 91 18:16
سلام بیا کلبه جدیدمون رو ببین
مامان ملیسا و مهدیس
25 بهمن 91 18:25
سلام دوستم من داشتم نظرات رو که میخوندم دیدم کسی به نام فرناز که به شما نظر داده شماره رمزشو برات فرستاده شما هم تایید کردید یه بار ببینید خودتون میخواستم بگم اینطوری که همه میفهمن قصد فضولی ندارم اما خواستم......


این دوستم دقت نکرده که نظرات بدون تایید ثبت میشن
باید خصوصی میذاشته
حذفش کردم
ممنون دوستم
مامان تارا
25 بهمن 91 19:41
سلام منم نمیدونم از کجا شروع شده ولی یه بازی زنجیره واره که تو یه پست احساستو نسبت به وبلاگت مینویسی بعد هم سه نفرو دعوت میکنی که این بازی رو ادامه بدن/اگه دوست داشتین مینویسین
مامان نیایش
25 بهمن 91 22:11
خصوصی
مامان نیایش
25 بهمن 91 22:24
بدو بدو برو خصوصی می خوام از دلت در بیارم آخه قربونت من باید قهمر کنم باهات یا تو
مامان روژِینا
26 بهمن 91 0:10
وااااااااااااااااااایی کلی خندیدم از دست تو مامانی اتفاقا با همون قیافه ای که گفتی اومدم ولی اینطوری دارم میرم قربون دخمل شیرین زبونت بشم که احتمالا به مامانیش رفته که می خواسته بره راهی ماهی می گم شوهرت پولداره ها 16 تا موز تا 16 سالگی من که فکر کنم اولیش و 16 سالگی خوردم تازه پوستشم یادوگاری نگه داشتم ببوس وروجکتو
محبوبه مامان الینا
26 بهمن 91 8:22
ارادتمندیم
مامان النا
26 بهمن 91 8:43
اوف کی بره این همه راهو وقت کردی یه کم ازخودت ودست پختت تعریف کن واه واه واه بخورم این عروس خانوم گل وگلاب ماشاا....
مامان طه
26 بهمن 91 8:59
چه عروس خانوم خوشگلیییییییییییی ماشالا

به به اب پرتقال

حالا واسش چی میخرین جایزه؟

دخملی روببوسش خیلی جیگره
راستی بروزما



پازل براش خریدیم
مامان مریم گلی
26 بهمن 91 9:11
لینکتون کردم
مامان مهديس و مليسا
26 بهمن 91 14:03
سلام عزيز دلم خوفي؟دخملاي من تو مسابقه زيباترين دخمل ني ني وبلاگي شركت كردن خواهش ميكنم بريد بهشون راي بديد قول ميدم وقت نازتون رو زياد نگيره!!!
بايد بريد كد دخملام رو به اين آدرس ايميل كنيدgerafist.yang23@yahoo.com
كد مهديسم 110 و كد مليسا جونم 111 است منتظر راي هاي شما نازنينان هستم


سلام مامانی
چشم!
آرام
26 بهمن 91 16:37
عالیییییییییییی بود تمام تصاویروشرح حال
مامان تسنيم سادات
27 بهمن 91 0:30
ديدى ......
اين جورى كه بدون تائيد خودش بره خوب نيست ديگه خواهر من ....
براى منى كه هواس پر تم يادم ميره خصوصى بزنم يه دفعه عمومى ميشه و ملت خبر دار ميشن ....
اصلا سلااااااام يادم رفت
خوبييييييين خسته نباشيد
آدرس ندادييييييينا
نترس بابا خرابكارى نمى كنيم
حال و احوال خوبه كوثر طلا چطوره چى كار ميكنه......؟؟؟؟


فدای تو
سلام به روی ماهت عزیزم
ممنون از محبتت. هنوز فرصت هس و کم کم انجامشون میدم
زهرا(✿◠‿◠)
27 بهمن 91 10:45
عزیزم.... چه خبرا؟ خوبین؟ خوشین؟ خوش میگذره؟؟ چی؟ اینجا جواب نمیدی؟؟؟؟
زهرا(✿◠‿◠)
27 بهمن 91 10:46
ای خــــــــــــــــــدا... ببین چه خوشمزه شده توو عکس اولیه....
زهرا(✿◠‿◠)
27 بهمن 91 10:47
منم شیفته ی این شکلکم!!!! اصلا هی می خوام یه جوری بنویسم که این شکلکه تووش کاربرد داشته باشه!!!
زهرا(✿◠‿◠)
27 بهمن 91 10:52
حالا که بدون تایید اچازه ی ورود میدی به کامنتات.... امیدوارم آدمای بیکار به پستت نخورن که هر چی خواستن بنویسن!!!
مبینا گلی
27 بهمن 91 16:24
عروس شدنشو عشقه... من کشته ی لیتری خوردن آبمیوه شم.. دلم آلبالو پلو خواست قربونش بشم که سوره حفظ میکنه زیر سایه الله باشی گلکم
مامان نیروانا
28 بهمن 91 16:52
حالا ما یه نظر کوچولو هم بدیم به بزرگی خودت قبول کن مامانی. مرسی از بابت حرفا و عکسای قشنگت و دعاهای خوبی که به درکشون دعوتمون میکنی. شاد باشین
مامان ایناز وامیررضا
29 بهمن 91 0:33
سلام حرف دل من رو زدی ولی منم با 5 مخالفم
متین مامی ایلیا
29 بهمن 91 16:15
جریان موز خیلی جالب بود و من و برد به اون وقتا، واقعا اینجوری بودااااااااااااااااااااااااا عروس شدنت خیلی با نمکه کوثر خانمی آب پرتقال نوش جونت عزییییییییییییییییییییییییییزم البالو پلو هم که معرکه شده دلم خواست چه جالب شکلک محبوب منم اینه من که چند بار چند بار میام سر میزنم و هر بارم که آپ نشده باشه دپ میشم حالا جواب امثال من و که به امید مطلب جدید میان و میبینن هنوز اپ نشده چه کسی میدهد چیکار کنم دیگه سبک نوشتنتونو دوست دارم
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
30 بهمن 91 15:39
خانمی سلام دو تا پست جدید را خوندم البته برای من جدید بود 1. وبلاگ نویسی ات برای دخترت را حتما ادامه بده 2. این پستت ها که پر بود از چیزهای قشنگ از خوراکی و یخ و کاعذ خورد کن تمام اتوماتیک و عکس های خانم چادری 3. حتما از طرف من هم گل دخترت را بابت موفقیت هاش در حفظ سوره های قشنگ خدا ببوس اینم جایزه مجازی اش از طرف من 3. منم با کلیه پی نوشت هات موافقم 4. خصوصی داری 5. با پست 63 و 64 بروزیم
ستاره زمینی
30 بهمن 91 15:45
خدا حفظش کنه انشالله حافظ قران.
مامان طه
1 اسفند 91 8:52
گلم بروزما
مامان علی خوشتیپ
1 اسفند 91 14:31
خیلی خوشگل تصاویر رو توضیح میدی عاشق اون عکسش شدم با چادر مشکی گلدار آفرین کوثر جون که دعا و سوره رو حفظ کردی ما آخر سال کاغذ خرد کن خیلی نیاز داریمسفارش بدیم کوثر جونو؟
مامان علی خوشتیپ
1 اسفند 91 14:32
آلبالو پلو روووووووووووووووووووووووو...دستت طلا
مامان علی خوشتیپ
1 اسفند 91 14:33
جمع خانوادگیتون همیشه شاد باشه و خدا برای هم نگهتون داره
عمه جون امیررضا
2 اسفند 91 0:17
راهی ماهی!!! آخی چه بانمک.... کوثر خانم بانمک ما زنده بودیم و رفتیم راهی ماهی... جاتم خالی کردیم.. انشاالله سال بعد شما هم میای...
یاس
4 اسفند 91 2:26
جیگر خاله دلم برات تنگ شده بودا.ولی اومدم و روی ماهت رو دیدم و کلی با این مطالب جالب مامان گلی که خوندم خندیدم و حالشو بردم.ما یه کاغذ خورد کن در ابعاد کوثر جون میخوایم.قربون آب پرتقال خوردنش بشم که مثل پارسا گالنی میخوره. اینم شکلک مورد علاقه مامانی عروس خانوم کفایت میکنه خواهرررررررررررر. عاشقتونم به خدا
یاس
4 اسفند 91 2:30
اینم بوس واسه گل دخمر ناز بخاطر حفظ سوره اینم واسه مامانش که حسودیش نشه .موافقم منم .منطورم همون بند سه بود.خخخخخخ.ولی خب 68 تا نظر هم همچین کم نیستا جیگر.؟
مهسا مامان کیارش
5 اسفند 91 14:45
مامان علی اکبر
10 اسفند 91 2:02
مامان طه
14 اسفند 91 12:38
سلام مامانی کوثرجونی خوبی؟ کوثری خوبه؟ چرا بروز نمیکنی؟ منتظر پستای قشنگت هستم راستی بیا بروزم
مریم مامان عسل
17 اسفند 91 5:22
ای جونم کوثر طلای من! نوش جونت آبمیوه مامانی الهی دیگه مث پست قبلی دلت نگیره که نالاحتمون کنی. آلبالو پلوت با ترکیب رنگش تو حلقم! من عاشق این شکلکم:
negar
23 اردیبهشت 92 8:22
سلاممممممممم به مامان کوثری ودخمل شیرین زبون مامان کوثری
افرین به هوش کوثر جون.دختر منم تقریبا شش سالشه و بیش از 15 سوره از جز سی رو حفظ داره قربون همه ی دخملای حافظ.ایشالله خدا همیشه یارشون باشه.
در ضمن من قبلا هم چندبار اومدم و این پستا رو خوندم ولی امروز کامنت گذاشتم با عرض معذرت
موفق باشید


سلام دوست خوب و ناشناس من

متشکر از لطف و حضور شما

آفرین به دخمل نازتون

مرسی که اینجا را قابل دیدن و نظر گذاشتن میدونید