چرا وبلاگمو دوست دارم؟
با تشکر از دعوت
مامان الینا جون از وبلاگ "الینا فرشته آسمونی" و مامان تارا جون از وبلاگ "دخترم تارا"
برای شرکت در بازی وبلاگی "چرا وبلاگمو دوست دارم؟"،
باید بگم که:
هر وبلاگ نویسی پیوند عاطفی خاصی برقرار می کنه با دست نوشته هاش.
چون چیزایی رو می نویسه که در نظرش زیباست و بهشون اعتقاد داره،
پس ناخودآگاه دوستش داره.
اولین بار که یه بنده خدایی ازم خواست براش وبلاگ بسازم و چند تا پست هم بذارم،
فکر می کردم وبلاگ داشتن خیلی سخته اما
درخواست اون بنده خدا سبب خیر شد که اینجا رو با شجاعت، برای دخترم ایجاد کنم.
اوایل فقط از کوثر جون می نوشتم اما بتدریج مناسبت های روز و دلنوشته ها هم اضافه شد
همونطور که دوستان و ارتباط های بیشتر هم اضافه شد.
ورای دوست داشتن،
اینجا خونه ی مجازیه ماست و یه جورایی نسبت بهش تعهد و دلبستگی داریم.
طبق قانون بازی،
این مامانی ها رو از وبلاگ های زیر دعوت می کنم که
ادامه بدن و بگن چرا وبلاگشونو دوست دارن:
پی نوشت 1 : دوستان زیادی درخواست کردن که نظرات با تایید نویسنده ثبت بشه و همین جا هم پاسخ داده بشه اما این روزها شرایط جوریه که نمی تونم درخواست این دوستان رو اجابت کنم. ببخشید، جبران می کنم در آینده!
پی نوشت 2 : سکوت می کنم، به احترامِ آن همه حرف که در دلم مُرد...
پی نوشت 3 :