جیگر مادر و بابا

سبزی قرمه!

1391/9/14 14:06
نویسنده :
555 بازدید
اشتراک گذاری

الاکلنگ بازی همراه با خرگوشی در یک روز آفتابی

 

 

چند روزی هوا بارونی بود!

یه روز با اعتراض گفتی: پاییز نباشه! قهر

گفتم: چرا؟

گفتی: چون بارون نیاد.

گفتم: بارون خوبه عزیزم. اگه بارون نباره این درختا و گل های باغچه تشنه میمونن.

گفتی: خب اینا برن خونه ی خودشون آب بخورن. بارون نیاد!

گفتم: عزیزم اینا خونشون همین جاست.

گفتی: خب من چیکار کنم؟ وقتی بارون میاد تاب و سرسره ها خیس میشن! 

گفتم: بغل ماچ

 

ادامه برهانهای کودکانه در ادامه مطلب....

- آخ!

- چی شد؟

- شکست!

- چی؟

- کمرم!

- چرا؟

- از بس موقع نماز خوندن روش بالا و پایین پریدی.

- خب می خواستم اسب بازی کنم.

- اسب بازی فقط با بابایی!

- الان که بابایی نیس.

- خب عزیزم من الان خسته ام.

- چرا؟

- چون یه عالمه سبزی پاک کردم و شستم. ببین پهنشون کردم خشک بشه.

 

 

- برا چی خشک بشه؟

- چون می خوام بریزم تو دستگاه که خرد بشه.

- بعدش چی بشه؟

- بشه سبزی قرمه و باهاش قرمه سبزی درست کنم و دخترم نوش جان کنه! 

- اگه خردشون کنی بازم هی صدات می زنم که بیای پیش من!

- نگران نگران نگران

 

 

سبزی نوشت: رفتم که از ماشین سبزی فروش محله مون، کمی سبزی خوردن بخرم اما با 4 کیلو سبزی قرمه برگشتم خونه! عینک جو گیر تر و تازگی سبزیا شدم! نیشخند و یا شایدم توانی که حس می کنم مدتیه به دست آوردم.

نق نق نوشت: چند ساعتی که سبزیا رو پاک می کردم و می شستم، اینقد نق نق کردی و به بهانه های مختلف منو بلند کردی که صد بار با خودم گفتم کاش مثه یک سال گذشته، خرد شده ی آماده می گرفتم. کلافه اصولا هر چیز و هر کسی که در ارتباط با من باشه رقیب شما به حساب میاد!

خبر نوشت: دارم روی تهیه کیک با خرما و روغن زیتون کار می کنم. از خود راضی در اولین فرصت که روش تهیه ش بهینه شد دستورشو اینجا هم می ذارم. خداروشکر باز برا این کارا حوصله پیدا کردم. چشمک

دلتنگی نوشت: چیزی به سالگرد بهشتی شدن علی جونم نمونده.... ناراحت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (30)

مامان تسنیم سادات
14 آذر 91 15:43
سلام .....
امان از حرفای این فسقلی هااااااا .....
ما هم هر وقت بارون میاد همین برنامه ها رو داریم ....
خسته نباشین با این همه سبزی .... حالا سبزیها یه ور اوامر خانم خانما یه ور .......
الهی بگردم یه سال شد .....
خوبه دیگه پسرتون وایمیسته دم در بهشت میگه تا مامانم نیاد من نمیرم .....
اونوقت شما هم دستشو می گیرین و می رید توی بهشت ....


سلام مامانی

ببوسید نازگل ما رو
آره دیگه همه ی کارای خونه یه ور....ادا و فرمایشات این وروجکا هم یه ور
چند روز دیگه میشه یکسال....20 آذر حدود ساعت 10 شب
ممنون از لطفتون
گلاویژ
14 آذر 91 17:09
خوش به حالت یه فرشته داری که روز قیامت کمک به شفاعتت کنه !

میدونم خیلی سخت بوده برات !
____________________________
من هم این روزهاانرژی مضاعفی حس میکنم

دیروز زندگی رو از زیر جرم گیر گذروندم !

خسته نباشم واقعا !
_____________________________
همه بچه ها همینطورن من که دور سبزی و لوبیا و غیره رو خط کشیدم !



ممنون از لطفت عزیزم
خداقوت مامانییییییییییی. به به
ای بابا شما هم؟
مامانی
14 آذر 91 18:07
ای جانم چقد شیرین زبونه دخملی. به به سبزی خسته نباشی.


ممنونم عزیزمممممممممم
سلامت باشی
زهرا (✿◠‿◠)
14 آذر 91 18:18
قربون اون دلت برم من مامانی دلتنگ!
بعدشم که خسته نباشی ووووووووووووو...
دمت گررررررم!بابا چقد سبزی!
منم یه بار گفتم بذا یه کم سبزیه تازه بگیرم و خیر سرم آش بپزم...
دیگه کم مونده بود شنا کنه توو سبزیا!
باور کناااااااااااااا
که گفتم: مامانی انــــــگــــــــل داره هاااااااااااااااا
دیگه به بعدش الحمدللا شنا........که نه.................آب تنی می کنه تووشون!!!
خب می بینم که همدردیمووووووووووووووووووو...
قوة عالی مستـــــــــــــــــــــــــــــــدام!


سلام عزیزم. ممنون از محبتت

ببخشید شما هم از ستاد روحیه دهندگان هستید؟؟؟!

اگه جلوشو نگرفته بودم که شنا هم میکرد فقط لباساشو خیس کرد!

محمد صادق شیرینمو ببوس
یاسمین مامان سورنا
14 آذر 91 18:55
سلام دوستم
خدا رو شکر که روبه راهی و دوباره حوصله پیدا کردی
دخملمون مادرش رو دوست داره دیگه می خوات همیشه پیشش باشه مادرا هم که همیشه یه عالمه کار رو سرشون خراب شده



سلام عزیزم
ممنون از لطف و محبتت
دقیقا!
یاسمین مامان سورنا
14 آذر 91 18:57
امان از این سبزی پاک کردن که جزء لاینفک زندگیه روزانه ی ما خانوما شده
یعنی متنفرم از سبزی پاک کردن قبلا که اصلا نمی گرفتم اوایل ازدواجم ولی الان بزرگتر شدم و مادر شدم مجبورم بگیرم



به قول شما چون شده جز لاینفک زندگیمون و بزرگ شدیم و مادر شدیم مجبوریم بگیریم و پاک کنیم!
یاسمین مامان سورنا
14 آذر 91 18:57
اون کیک خوشمزه رو هم اگه دستورشو پیدا کردین برای ما هم بزارید لذت ببریم


چشمممممممممممممممممممم
یاسمین مامان سورنا
14 آذر 91 18:59
و در آخر این دلتنگیا که دارن قلبمون رو فشار میدن تموم نشدنیه فقط باید قوی باشیم تا بتونیم از پسشون بر بیایم
موفق باشی دوستم
صبور باش که خدا صابرین رو دوست داره و بهترین پاداش ها رو بهشون میده



ممنونم از مهربونیات عزیزم
عمویی مصطفی
14 آذر 91 21:59
خب اینا برن خونه ی خودشون آب بخورن. بارون نیاد!



مامان تارا
14 آذر 91 22:06
ا کوثرجونم چرا بارونو دوست نداری؟؟؟؟؟ تارای من که عاشق بارونه مدام به بهانه های مختلف سعی میکنه بره تو حیاط زیر بارون


شاید اگه ما هم حیاط داشتیم
با اومدن بارون غصه تاب و سرسره ها رو نمیخورد
تــــــــک خـــاله کــوثر جــونـــی
14 آذر 91 22:08
اووووووووو .. .. خــــــرگوووووووووشـــــــــــــی رو ببــــین ...چه کیفــــــــــــی کرده ! بقول گـــــــــــفتنی: کاش ما هــــــــم بودیم خرگـــــــــــــوشی

پاییز نباشـــــــــــــــه ، چون بـــــــــارون میاد ! کجاشو دیدی خـــــــــاله ...؟
زمســـــــــــتون بیاد دیــــــــــــگه یادت میره چیزی هم بنام پارک وجـــــــــــــــــود داره

برن خونه خودشووووووون آب بــــــــــــــــخورن؟ عــــــــسیسم ... خعــــــــــــــلی باحال بــود

اسب بازی فـــــــــــــقط با باباییییی ...

wooooowowoooo ! خــــــــــــــسته نباشی از بابت سبـــــــــــــزی ...
خیالم راحت شـــــــــــده دیگه ... سبـــــــــزی قورمه خواستم ... خـــــــواهر گلــــــــــــــم داره

خوبه که ... قورمــــــــه سبزی با طعــــم نق نق، محصــــــولی جدید

کــــــــــــیک ها چطورن؟ اگه طـــــــــعم نق نق داشته باشن ، خوشــــــــــمزه میشن... وگرنه که

ای جووووووووووووونـــم ... عسییییییییییییییییسم ... عـــــــــــلی جــــــــــــــــــــــــون بهــــــــــــــــــــشتی


سلــــــــــــــــــــــــام عزیزممممممممممم

آره سبزی قرمه ما داریم. کیلویی 5000 تومن! نبود؟

کیک ها فعلا از نق نق در امان بودن !

ممنون از محبتت
شبنم
15 آذر 91 7:37
سلام
قربون عزیز خاله
واای خدای من من دو ماهی میشه سبزیم تموم شده ولی هنوز وقت نشده برم بگیرم تو این دوماه هم هر دفعه از مامانم گرفتم!!!!
من هیچ وقت آماده نمی گیرم برنامه ریزیم میگه پنج شنبه هفته دیگه وقتشه که یه روز کامل براش وقت بزارم اون وقت سید محمد بیاد همشو بهم بریزه و کار من بشه صد برابر مثل همیشه
راستی 4 کیلو کم نبوده
خدا کوثر جون رو براتون نگهداره


سلام عزیزم. ممنون از محبتت
خیلی باحالی مامانی
امیدوارم بزودی بساط سبزی پاک کنی داشته باشی و سید محمد هم بیاد و....بقیه شو دیگه خودت میدونی
برای دو ماهمون کافیه
مامان نیایش
15 آذر 91 9:27
قربون این دخملی نازم بشم که اینقدر شیرین زبونه. مامانی میگمااااااااا عجب حوصله ای داری به خدا معلومه با این وروووجکا بایدم دور این چیزا رو خط بکشی دیگه. وای 4 کیلو سبزی رو تنهایی پاک کردی منکه دو دقیقه میخوام بشینم پشتم درد میگیره در حد تیم ملی. زیاد پای سیستم هم نمیتونم بشینم میبینی تو رو خدا پیر شدیم رفت دیگه. قربونت بشم خدا رو شکر که حالت بهتره خدا رو شکر که انرژی هات بیشتر و بیشتر شده خیلی خوبه سعی کن این حالت رو حفظ کنی عزیزم قربون دل تنگت. علی جون بهشتی هم قدرمامان گلش رو میدونه و از اون بالا حواسش بهش هست مطمئن باش کدبانوی هنرمند دستی هم به سر ما بکش


سلام دوست گلم. ممنون از محبت و لطفت
نیایش وروجک منو ببوس
عزیزمممممم کاش نزدیک بودیم خودم میومدم کمکت
ممنون از همدردیت...
شکست نفسی میکنی مامانیه زرنگ و هنرمند؟!
مامان نیایش
15 آذر 91 9:28
راستی عزیزم از کجا صدا رو آپلود میکنی منکه هر چی توی این سایتای جور واجور میگردم موفق نشدم می خواستم صدای نیایش رو بذارم اما نمیتونم یادم نمیاد قبلا از کجا آپلود میکردم؟


از سایت پیچک عزیزم
لینکشو میام میذارم برات
شبنم
15 آذر 91 9:54
منتظرت موندم ولی نیومدی خانومی؟؟!!!!
آخه من خودم همیشه 10 یا 15 کیلویی می گیرم به اندازه مصرف یه سال!! باور کن شوخی نمی کنما آخه مگه وقت می شه هر روز هرروز یا بهتره بگم هر فصل هر فصل


ببخشید عزیزم. مهمون داریم. خواهرم اینجاست....
15 کیلووووووووووووووووووووووو؟؟؟؟؟
سبزی یکسال بمونه تو فریزر؟؟!!!!
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
15 آذر 91 10:18
1. خسته نباشید با این همه سبزی
2. مرسی از حضورتون تو وبلاگ دخترم و ارائه اون همه اطلاعات کافی و مفید
3. دختر من وقتی دارم سبزی پاک می کنم میشینه کنار من و یک دسته بر می داره و برای خودش پاک می کنه من از اول این کار سخت را به دخترم محول کردم

4.خدا کوثر جون را براتون نگه داره ...مطمئن هستم الان علی کوچولو همبازی فرشته های بهشتی است...


ممنون از محبتتون دوست من
خواهش میکنم وظیفه بود
آفرین به دختر نازمون که کارای سخت سخت میکنه
ممنون از همدردیت
ستاره زمینی
15 آذر 91 10:18
اخی عزیزکم چقدر شیرین زبونی گلم.ماشالله
خسته نباشی 4کیلو سبزی را به تنهایی پاک کردی افرین من قبلا چنین کاری میکردم ولی الان خیلی تنبل شدم یک کیلو را هم با1000 نق نق درستمیکنم....
ریحانه گلی من عاشق بارونه به محض اومدن بارون چتر ور میداره زیزر بارون وخوشحال
خدا ناز پسرت را بیامرزه.من متوجه نشدم تو کدوم پست راجع به ایشون نوشتید.


ممنون از لطفت عزیزم
چقد شما دیگه باحالی عزیزم
آخیییییییییی. چه دختر با احساسی
حتما حیاط دارید نه؟ خوشبحالتون
مطالب علی جون بهشتی همش رمزداره....
مامان مجتبی ومحمدرضاومهدیار
15 آذر 91 15:04
سلام مامانی وافرین به این مامانی زرنگ خسته نباشی مامانی ببخشید یه مدت نبودم نتونستم به دخمل گلم رای بدم پیروز باشید وبوس برای کوثر مهربون


سلام سلام
به به به
خوش اومدین
ممنون از لطف و محبتتون
مامان یاشار
15 آذر 91 15:09
سلام خانومی خسته نباشی واقعاً دست مریزاد با این همه سبزی خوب اینم یه راه حله که درختا برن خونه خودشون عاشق این طرز فکر کردن بچه ها هستم. واسه دلتنگی نوشتت هم الهی من فدای دل مهربونت بشم که چی کشیده.


سلام عزیزم
ممنون از لطف و توجه ت
واقعا طرز تفکرشون خوردنیه!
مامان ماهان
15 آذر 91 17:49
سلام.خسته نباشین مامان.سبزیها رو که دیدم هوس کردم بیام خونتون قورمه سبزی بخورم.آخه منم مدتهاست خورد شده میخرم.
اتفاقا ما تا قبل از بارندگی همین مشکل رو داشتیم.یعنی ماهان دلش نمیخواست بارون بیاد.البته از ترس سیلی که توی تلویزیون دیده بود.اما بعد که بارون اومد نطرش عوص شد.آخه عاشق بارونه.
منتطر کیک خرمایی هستیم.
سایت شف طیبه هم یه بار یه مدلش رو با رطب و شکلات صبحونه گذاشته بود خیلی خوشم اومد.البته درست نکردم.
خدا علی جون بهشتی رو در پناه خودش نگه داشته.خیالت راحت.به موقعش دوباره دامنت رو سبز میکنه.ایشالله.


سلام عزیزم
تشریف بیارید
کوثر منم بارون رو خیلی دوس داره فقط نگران بازی نکردنشه
ممنون از لطف و محبتت
ستاره زندگی
16 آذر 91 0:19
کوثر خاله اگه درختا برن خونشون اونوقت ما آدمها چیکار کنیم؟؟؟؟؟بخورمت با اون شیرین زبونیهات
ستاره وقتی بارون میاد از خوشحالی نمیدونه چتر برداره یا لباس گرم
خوشبختانه سبزی وترشی من مامان و زن داداشم برام آماده میکنند
خدا کوثرخانم رو براتون نگه بداره


ممنون از لطفت
ببوسم اون ستاره خانم شیرینمو
به به
چه عالی! چی بهتر از این!
دلم برای ترشی مامانم تنگ شد
ستاره زمینی
16 آذر 91 8:08

نیستم. کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


عزیزمممممممممممممم
نظرت در صفحه دومه
فهیمه مامان سینا
16 آذر 91 13:53
وایی منکه از سبزی پاکیدن بدم میاد ...هر موقع سبزیام تموم میشه میرم خونه مامانم و با هم سبزی میخریم 20 30 کیلو و پاک مکنیم و مامان میشوره و سرخ میکنه و فریز ...بعدم نصف کمترو من بر میدارم

عجب ورو جک شیرین زبونیه کوثر خانوممم




چه خوب!
ممنون از لطف و حضورتون
محيا كوچولو
17 آذر 91 0:17
خسته نباشي خاله معلومه كه كوثر عسلي هم مثل من خيلي تو كارهاي خونه كمك ميكنه
آخي الان علي كوچولوتون تو بهشت يكساله شده و فرشته ها براش جشن ميگرين


ای دخترک شیطون و ناقلا
آرههههه خیلی بامزه گفتین. مرسی
آزاده
18 آذر 91 11:41
ای جانم ........... خونه خودتون برین خب! مگه نمیدونین کوثر جونم میخواد بره پارک

خواهر خب میگفتی میومدیم کمک. با هم پاک میکردیم. مبین و کوثر هم حسابی بازی میکردن

علی جونم از اون بالا بالاها هواتو داره دوستم


ممنون از لطف و حضور قشنگت
مامان سيد محمد سپهر
18 آذر 91 12:22
عزيزم من قورمه سبزي مي خوام.بيشتر پنج شنبه ها كلي سبزي مي خرم خوردن تفنوعا


هنوز نپخیدمش
خب شما که خبرنگارا مجبورید اینجوری باشید
ما خانه دارا نه!
ببخشی تفنوعا شما از جنس همون پخیدن ماست؟ آره؟
مامان امیر علی
18 آذر 91 15:33
خسته نباشی خانم فعال چقدر سبزی دخمل گلم شیرین زبونم بوس
خداوند بهترین ها را قسمتت کنه مادر مهربون علی جونم هم از راه دور می بوسمت ما را هم دعا کن خیلی


ممنونم عزیزم
چشم به یاد همه ی دوستان هستیم
محيا كوچولو
18 آذر 91 18:51
راستي خاله تكنولوژي موشك سازي را واقعا ميخواستي ياد بگيري؟ چجوري بگيم كه بتوني درست كني؟ بايد فيلم بگيريم


بله واقعا دوست دارم یاد بگیرم!
پس زحمت فیلمشو بکشید
یاس
19 آذر 91 1:58
امان از دست شیرین زبونیهای این فسقلی ها.
وای مادر خدا قوت.من سر یک کیلو سبزی خوردن میمونم.



مرسی دوستم
مامان النا
19 آذر 91 11:30
هواسرده مامی جون کوثرگلمو بردی پارک مواظب باش سرمانخوره


چشمممممممممممم
ممنونم