خودکفایی و...
خودکفایی 1:
هر وقت تشنه می شم
دیگه مادر یا بابایی رو از پای سفره و یا از تو خواب بلند نمی کنم،
خودم به کمک چهارپایه از آبسرد کن یخچال آب می خورم.
تازه بعضی وقتا هم یک لیوان رو پر از آب می کنم و
مادر یا بابایی رو مجبور به خوردنش می کنم!
خودکفایی 2:
دستام که کثیف میشه
در دستشویی رو باز می کنم، چهارپایه رو میذارم
بعدش دستام رو با آب و صابون تمیز می شورم.
تقصیر من چیه که گاهی آستین و یا جلوی لباسم کاملا خیس مشه!
خودکفایی 3:
تازه شلوار و جوراب و کفشم رو هم خودم می پوشم.
ولی هنوز لباس پوشیدن رو یاد نگرفتم.
این یکی رو هم که یاد بگیرم
دیگه لازم نیست برای پوشیدن لباسایی که از تنم کوچیکه، یا بزرگه و یا فصلش نیس
التماس مادر جونو بکنم!
زنگ تفریح:
به آشغال میگم غاشگال
مهارتی قدیمی:
و اینکه از بچگی مهارت خاصی در بر هم زدن خواب مادر جون دارم.
وقتی من بیدارم که مادر جون نباید بخوابه
هی میرم به بهانه های مختلف بیدارش می کنم و
میگم : خب دوستت دارم که بیدارت می کنم!
و اما عکس:
تمام تخم مرغ ها رو دونه دونه بررسی کردم
هی برداشتم و هی گذاشتم سرجاشون و
هی مادرجونو حرص دادم.