خرگوش من
اول اینو بگم که عکسای این پست به داستان این پست زیاد ربطی نداره
فقط چون دوستشون داشتم گذاشتمشون
این روزا دخترک همش مثه خرگوش می پره
از روی دسته ی مبل می پره روی مبل
از روی مبل می پره روی زمین
از روی زمین می پره روی چهارپایه
از روی چهارپایه می پره روی زمین
و آخرین رکودش تا به امروز پریدن از روی کمر مادرجون بوده!
چجوری؟
توضیح میدم الان!
مادر جون نماز میخوند، همین که رفت سجده،
دخترک به سرعت اومد و نشست روی کمر مادرجون به شعر خوندن
بعدش ایستاد و شروع کرد به تشویق کردن و کف زدن برا خودش
و بعد از اونجا پرید روی زمین و به خندیدن....
ادامه ی مطلب و ادامه ی شیرین کاری و شیرین زبونی
بفرمایید لطفا
دخترک میگه دستشویی دارم
مادر میره جلو در دستشویی می ایسته
اما دخترک بدو بدو میره تو آشپزخونه
و از اونجا سرک می کشه و میگه: مادر جون الان منتظر من هستی؟!
عمویی و خاله جون اومدن پیش دخترک
دخترک حسابی با عمویی بازی می کنه (جیغ می کشه و بدو بدو می کنه)
عمویی :خب دیگه کوثر جون بازی بسه ما باید بریم
دخترک: نه بمونید
عمویی: نه گشنمونه باید بریم خونمون (روزه ایم)
دخترک: خب همین جا یه چیزی بخورین
عمویی: نه اینجا چیزی ندارین که ما بخوریم. برو ببین غذا ندارین.
دخترک: خب مادرجون غذا درست می کنه تا بخوریم!
عمویی: (کم میاره )
و اما فرهنگ لغات کوثری:
بسوخت: بسوزون (مثال: مادر جون بیا با اتو پای منو بسوخت!)
بساختیم: بسازیم (مثال: مادر جون بیا با این آجرای بازی خونه بساختیم!)
یادت اومد: یادت میاد (مثال: یادت اومد رفتیم خونه ی دایی گلی ماهی خوردیم؟)
دیروز = امروز = صبح = شب
پخته بشه: بپزه ( مثال: مادر جون برا من یه ذرت بذار روی گاز پخته بشه!)
ماته نانی: ماکارونی
بینتل : اینتر (مثال: مادر جون حالا بینتل بزن تا بره!)
دیگه چیزی از بامزه گی های دخترک یادم نمیاد
آهان یادم اومد
بابایی: کوثر جون بوی بچه میدی بدو برو حمام.
دخترک: نه نمی خوام برم حمام. دوست ندارم تمیز بشم. دوست دارم بوی بچه بدم.
بابایی: ببین من حمام بودم. منو بو کن. بوی چی میدم؟
دخترک: بوی حوله میدی!
و وقتی مادر جون طبق میل دخترک رفتار می کنه، دخترک به مادر جون میگه:
آفرین....آفرین دختر گلم
پی نوشت 1: برا چند شب آینده، افطاری همش مهمون داریم و با دخترک حسابی مشغولیم. همش هم می خواد کمک کنه و سرعت کار کردن رو می گیره گاهی هم منو میکنه !
پی نوشت 2: از شنیدن خبر فوت ناگهانی یکی از آشنایان شوکه شدیم و این روزا زیاد تمرکز ندارم. برای شادی روح همه ی اموات فاتحه ای بخونیم.