جیگر مادر و بابا

گاه رسیده ای و نمی دانی

1391/4/6 8:24
نویسنده :
397 بازدید
اشتراک گذاری

گاه می رویم تا برسیم

کجایش را نمی ‌دانیم

فقط می‌ رویم تا برسیم ...



بی خبر از آنکه همیشه رفتن راه رسیدن نیست.

گاه برای رسیدن باید نرفت، باید ایستاد و نگریست.

باید دید، شاید رسیده ای و ادامه دادن فقط دورت کند.

باید ایستاد و نگریست به مسیر طی شده ...


لطفا ادامه ی مطلبلبخند

گاه رسیده ای و نمی‌ دانی

و  گاه در ابتدای راهی و گمان می کنی رسیده ای.

مهم رسیدن نیست، مهم آغاز است

که گاهی هیچ روی نمی دهد

و گاهی می شود، بدون آنكه خواسته باشی!



پدرم می گفت تصمیم نگیر!

و اگر گرفتی آغاز را به تأخیر انداختن، نرسیدن است.

اما گاهی آغاز نکردنِ یک مسیر بهترین راه رسیدن است.




گاه حتی لازم است بعد از نمازت بنشینی و فکر کنی،

ببینی كه ورای باورهایت چیست؟

ترس یا اشتیاق یا حقیقت؟




 

گاهی هم درختی، گلی را آب بدهی، حیوانی را نوازش کنی و غذا بدهی؛

ببینی هنوز از طبیعت چیزی در وجودت هست یا نه؟




یا پای کامپیوترت نباشی، گوگل و یاهو و فلان را بی‌خیال شوی

با خانواده ات دور هم بنشینید، یا گوش به درد دل رفیقت بدهی و

ببینی زندگی فقط همین صفحه نمایش و فضای مجازی نیست ...



 

شاید هم بخشی از حقوقت را بدهی به یک انسان محتاج تا ببینی

در تقسیم عشق در نهایت تو برنده ای یا بازنده؟



 

لازم است گاهی عیسی باشی

ایوب باشی

و بالاخره لازم است گاهی از خود بیرون آیی و

از فاصله ای دورتر به خودت بنگری و با خود بگویی:

سالها سپری شد تا آن شوم که اکنون هستم ...

آیا ارزشش را داشت؟

 

 

 

سپس کم کم یاد می ‌گیری

که حتی نور خورشید هم سوزاننده است اگر زیاد آفتاب بگیری

می آموزی كه باید در باغ خود گل پرورش دهی

نه آنكه منتظر کسی باشی تا برایت گلی بیاورد.

 

 

 

یاد می ‌گیری که می‌ توانی تحمل کنی که در خداحافظی محکم باشی

و یاد می گیری که بیش از آنكه تصور می كردی خودت و عمرت ارزش دارد.

  

 

بعدا نوشت: با سپاس از همه ی دوستان خوبم، نثر زیبای این پست از خودم نیست! فقط چون خیلی برام تاثیرگذار و دوست داشتنی بود با عکسای کوثر جون تلفیق کردم و شد این. ممنونم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (28)

آزاده
6 تیر 91 9:33
خاله فدای خنده هات کوثر جونم.
چه نثر زیبایی مادر جون کوثر


مرسی از حضورت مامانیییییییییی
ممنونم
مامان علی خوشتیپ
6 تیر 91 10:34
به خدا همه چیزایی که نوشتی حرفاییه که دارم این روزا تو ذهنم مرورشون میکنم.فقط یه خورده ساده تر

به خصوص اون قسمت پای کامپیوتر نباشی.فوق العاده بود .لذت بودن با خانواده و استفاده از لحظه های شیرین(هر چند کوچک)رو هیچ گوگل و یاهو و ...نمیتونه جاشو بگیره


خوشحالم که شما هم از این نوشته استفاده کردید مهربونم
موفق باشی و شاد. بوس
مامان علی خوشتیپ
6 تیر 91 10:35
الهی قربون چشمای خوشگلش بشم.ماشاالله داره هزارتا
عکسای خیلی زیبایی بودن


ممنون از لطف و نگاهت. بوس بوس
مامان امیر علی
6 تیر 91 10:39
شاعر .معرکه بود


ممنون که خوشت اومده. منم خیلی از این نثر خوشم اومده.
مامان پریسا
6 تیر 91 11:09
مامانی خیلی قشنگ مینویسی
ماشالله به کوثر جون


ممنون از لطفت. خوشحالم که خوشت اومده
مامان زهره
6 تیر 91 11:22
اكشال نداره عروس آينده لوس بشه .با هم خوش باشن مابقيش حله


عجب مادر شوهریییییییییییییییی
به افتخارششششششش
مامان زهره
6 تیر 91 11:23
راستي اگه فرصت داري امروز و فردا كوثر جون را بيار پارك نياوران بهش خوش مي گذره چون جشنواره فرهنگي ورزشي شعبانيه ست .از ساعت 5 تا 10 شب.مي توني عكس ها را در وب تاج سر ببيني


چه خوب!
ما که خیلی دلمون میخواد بیایم اما بابای کوثر جون این روزا امتحان داره.
البته یه قولهایی داده که ما رو امشب یه جایی ببره اما فکر نکنم وقت کنیم بریم نیاوران
مرسی عزیزم. حتما میام میبینم عکسا رو.
مریم مامان عسل
6 تیر 91 13:11
مرسی دوستم. عجب چیز باحالی بهم یاد دادی!!!!!!!
نمیدونم چرا تابحال به این گزینه توجهی نمیکردم و فکر میکردم کارایی دیگه ای داره!
مرسیییییییییییی.


خواهش مامانیه کم فرصتتتتتت
خوبه گاهی امتحان کنیم. ریسک کنیم. به جاش یاد میگیریم
از این به بعد دیگه زودتر میتونم بیام پیشتون
بوس برای عسلی خودم.
مریم مامان عسل
6 تیر 91 13:14
مثل همیشه تاثیر گذار بود.
کوثر جونمم از همیشه شیرین تر و دلبر تر


ممنون از نگاهت. بوس
مامان تارا و باربد
6 تیر 91 14:14
خیلی زبیا و با احساس می نویسی بهت تبریک میگم به خاطر احساسات پاک و بی شائبه ای که داری
عکسا مثل همیشه عالیه کوثر جون رو می بوسم


ممنون از لطف و نگاهت.
چه خوب که شما هم از این نثر خوشتون اومده.
مامان یاشار
6 تیر 91 14:43
عجب متن قشنگی نوشته بودی مامانی... کلی لذت بردم و عجب عکسای بی نظیری از عرو سک خوشگل گذاشته بودی. خیلی چسبید مرسی


خواهش میکنم مهربونم
چه عالی که به دلت نشسته
یاشار جونمو بوسه بارون کن. قربونه معصومیت نگاهش. خیلی به دلم نشسته
مامان امیر علی
6 تیر 91 15:49
از شنبه تا حالا هم میرم آب درمانی هم میرم پیاده روی.رژیمم هم شروع کردم.
خیلی کم غذا میخورم
دعا کن تا اون روز کم کنم .آخه عروسیه آبجیمه


آفریییییییینننننن
خب حله دیگه مامانی. نگران چی هستی؟!
عروسی آبجی هم مبارک
ستاره زندگی
6 تیر 91 20:03
عزیز دلم،خوشگل خانم



مرسی از محبتت
متین مامی ایلیا
6 تیر 91 20:43
خیلی زیبا و تاثیر گذار بود ممنون


خواهش میکنم دوست گلم
رایکا(پوسترساز)
7 تیر 91 1:00
سلام
من رایکا هستم
اگه دوس دارید از کودک گلتون کوثر جان عکس های رویایی داشته باشید به وبلاگم یه سری بزنید
فرقی نمیکنه با چی عکس بگیرید
رایکا اونو به یه عکس رویایی تبدیل میکنه
امتحانش ضرری نداره
دیدنش هم خالی از لطف نیس
پذیرش انواع سفارش:
طراحی پوستر رویایی همراه با روتوش
طراحی پوستر برای تمامی سنین
طراحی کارت تولد با عکس کودک شما
طراحی کارت پستال با عکس کودک شما
طراحی عکس رومیزی متناسب با رنگ دلخواه و دکور شما
و...
به همراه مشاوره ی رایگان برای عکاسی و ژست و ...
با قیمت کامل استثنایی
هر پوستر 1500 تومان
پس منتظر چی هستید؟؟
رایکا در خدمت شماست


سلام
ممنون. چه جالب. بهتون سر میزنم.
سمانه مامان پارسا جون
7 تیر 91 1:44
جمله ها خیلی زیبا بود مامانی
شما نویسنده ای؟
عکس اولی کوثر جون خیلی ناز بود
روی ماهشو میبوسم


چه خوب که زیبایی جملات به دل شما هم نشسته
نویسنده؟ نه عزیزم.
ممنون از نگاهت بوس
مامانی
7 تیر 91 8:54
قربون خنده هات خاله
بوسسسسسسسسسسسسس


ممنون از لطفت
قربونه تکون خوردنای طه جون
بوسسسسسسسسسسسسس
مامانی
7 تیر 91 8:54
بسم رب المهدی
سلام مامانی خوب رومهربونم
بروزم منتظر حضورتم عزیزم



سلام سلام مهربونمممممم
دوستت دارم یه عالمه با اون پست نورانی و سراسر معنویتت
مامانی
7 تیر 91 9:17
خب مامانی من برا طه مینویسم و از بیکاری پای نتم
من کلا از استراحتم که نمیزنم
برنامه ریزی کردم
من زیاد اهل خواب نیستم


خیلی خوبه که برای طه جون مینویسی عزیزم
اما باید به اندازه کافی استراحت هم داشته باشی
زیاد نشین پای نت
آفرین مامانیه خوب
مامانی
7 تیر 91 11:51
مامانی بیا عکس طه رو گداشتم


واااااااااای الان میام
negar
7 تیر 91 12:41
سلام عزیزم پستت عالی بود


سلام گلم. من از تو ممنونم
بابای دوقلوها
7 تیر 91 15:49
این کوثر آدمو دیووونه میکنه
خیلی شانس آوردی که دستم بهت نمیرسه کوثر گلی
وگرنه یه لقمه میشدی

متن بسیار زیبا و تاثیرگذاری بود

آفرین به این سلیقه

رمز رو خصوصی فرستادم


ممنون از لطف و حضورتون
دوقلوهای نازمونو ببوسید
مرسی چک میکنم.
یاسمین مامان سورنا
7 تیر 91 16:19
عروسکم چه ناز شده مادر جون
مرسی بابت نثر زیبا خیلی خشگل بود عزیزم


ممنونم از نگاهت مامانیییییییییی. بوس بوس
مامی امیرحسین
7 تیر 91 20:27
خیلی خوب و قشنگ بود عزیزم.بخصوص تلفیقش با عکسا.عکس آخرو خیلی دوست داشتم


ممنونم از نگاهت
شما لطف داری
یاس
9 تیر 91 16:16
سلام عزیزم.واقعا قشنگ و سلیس و روان نوشتی مامانی.من که حسابی کیف کردم.واقعا قشنگ بود.میبوسمتون


سلام مهربون
قابل شما رو نداشت.
مامان نیایش
9 تیر 91 16:53
عالی بود ، خیلی قشنگ بود یه نثر تاثیر گذار و زیبا ممنون از حسن انتخابت خانمی عکس های کوثر جونم لابه لاش زیبایی خاصی بهش داده بود یه حس زیبا آدم رو می برد توی عمق نوشته ها لذت بردم عمیق ممنون عزیزم


خواهش میکنم با احساس خودممممممممممممممم
وای که چه زیبا حس منو از این پست بیان کردیییییییی
دوستت دارممممممم
مامان نیایش
9 تیر 91 16:57
راستی عزیزم نیایش تو مسابقه نینی خونه دار شرکت کرده اگه دوست داشتی بهش رای بده اگه تونستی ممنونhttp://sheklak_mohammad.niniweblog.com/cat102.php


وای چه عالیییییییییییی. چشم میرم میبینمششش
تــــــــــــــک خـــــــــــــــاله کــوثر جــونـــی
11 شهریور 91 17:15
چرا من این پست رو ندیده بودم؟!

عسیسمییییی...


شاید با دقت ندیده بودیش!!!