جیگر مادر و بابا

تِرادِسکانتیا : )

یه کم تلفظ و به ذهن سپردن اسم "ترادِسکانتیا" سخته اما از اسم "لَش" که باکلاس تره! مگه نه تک خاله کوثر جونی؟! البته اسم دیگرش برگ بیدی هست. برگ بیدی، گیاهی است که جهت تزئین طاقچه ها و گلخانه ها و پشت پنجره مورد استفاده قرار می گیرد. زیبا و سریع الرشد و کم توقع و ارزان است به طوری که از یک گلدان آن در یک سال متوالی می توان ۵ گلدان جدید تهیه و تکثیر کرد. ساقه هایی رونده و برگ هایی بیضی شکل دارد که در بعضی سبز یکدست و در بعضی دیگر ابلق با رگه های سفید و به شکل برگ بید است.     برگ بیدی من! که راهی طولانی از خونه ی مامان جون رو طی کرده و شده هووی همسر ما.   ...
31 فروردين 1392

یه عالمه عکس گل و شکوفه

من قربون اون عقل تکامل نیافته ات بشم که بابایی بهت گفته بود "بچه پررو" و اومدی به من گفتی: من بچه ام و تو پررو!   من فدای اون ذهن مرتب و چیدمان خوشگلت بشم که مگنت ها رو منظم گذاشتی!       سلیقه ات منو کشته مادر! که گلدون کوچولوی کاتکوس رو گذاشتی کنار تلبیزون       من قربون دخمل نازم برم که بهش میگم تو شکلاتی تو آبنباتی و بعدش یه عالمه بوسه. اونم میگه: نه نه منو نبوس! من آبنباتم و تو شکلاتی. من لُپ تو رو گاز می گیرم تو هم لُپ منو میک بزن!     من فدای حرف زدنت بشم که چند روز پیش یاد گرفتی بگی ماکارونی و دیگه نمیگی ماته نانی !   ...
28 فروردين 1392

ای‌ دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار

وقتی قرار شد من بی قرار تو باشم و تو تنها قرار من، از هر چه قرار است، جز تو باشد خواهم گذشت...   دو ساعته نشستم پای نی نی وبلاگ ولی دریغ از اپسیلونی حس و حال برای نوشتن مطلب! یعنی از هوای بهاریه یا از تنبلی ذهنی؟! شایدم اثرات خونه ی جدیدمونه از وقتی جابه جا شدیم دیگه برای نوشتن خلاقیتم نمیاد! هیچی هم به دلم نمیشینه نه شعری نه آهنگی نه عکسی دلبری های دخترکمان هم زود فراموشمان می شود و به ثبتیدن نمیرسد! چند تا پستی هم که گذاشتم بخاطر رفع تکلیف و قولی هست که به دوستان دادم مامان تسنیم جونم، خودمم دلم برای پست های سحرگاهی تنگ شده بگذریم. چون این نیز بگذرد...     ...
27 فروردين 1392

مظلومه ی تاریخ

دلتنگ و غریب و جان به لب رفتی تا ... خورشید علی نیمه‌ی شب رفتی تا ... قلب تو ز بغض عدّه ای مالامال ای ر‌حمت ‌محض! با غضب رفتی تا ‌...     ... تا آن مه غائب از نظر برگردد با دا‌غ هزار خون جگر برگردد تا منتقم خون تو و فرزندت یک جمعه غروب از سفر برگردد     بعدا اضافه شد: کوثر جون در مراسم عزاداری بانو فاطمه زهرا حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی   کد آهنگ ...
24 فروردين 1392

سه روز عزای عمومی در بوشهر

زمین می لرزد به امید اینکه من و تو هم تکانی بخوریم و از خود منیتمان بیرون بیایم ... وگرنه خدا مهربانتر از ان است که مرا بی خانه کند، تو را داغدیده!   زلزله ای به قدرت 6.1 در مقیاس ریشتر، در ساعت 16:22 دقيقه دیروز، شهر کاکی از توابع شهرستان دشتی استان بوشهر را لرزاند. اين زلزله در بوشهر، خورموج، تنگستان و نقاطي از دير، جم و كنگان احساس و موجب وحشت مردم شد. تا ساعت 23 دیشب، متاسفانه زلزله 37 كشته و 850 زخمي در پي داشته است. مامان فاطمه (بوشهر) ، مامان میعاد (بوشهر) و بابای دوقلوها، زینب و زهرا (جم) و مامان ماهان عشق (جم) و... ابراز همدردی ما رو هم پذیرا باشید و از خدای مهربان درخواست رحمت و مغفرت ا...
21 فروردين 1392

نوروز نامه 92

من دلم می خواهد خانه ای داشته باشم پر دوست کنج هر دیوارش، دوست هایم بنشینند آرام گل بگویند و همه گل شنوند شرط وارد گشتن، شستشوی دل هاست شرط آن داشتن یک دل بی رنگ و ریاست بر درش برگ گلی می کوبم روی آن برگ نویسم ای یار! خانه ما اینجاست...      سال 91 هنوز به پایان نرسیده بود که سفر 20 روزه ی ما به استان فارس و سواحل خلیج فارس آغاز شد. تو که فقط بی تاب خونه ی مامان جون و بازی کردن تو حیاط و فضای سبز پشت خونشون بودی و بعدش هوایی دریا و آب بازی! به زیارت سید علاء الدین حسین (ع) و شاهچراغ (ع) رفتیم و نایب الزیاره بودیم. لحظه ی تحویل سال خونه ی مامان ...
17 فروردين 1392

آخرین پست سال 91

در یک سال گذشته به خوبی دریافته ام که اینترنت فضایی است که در آن زندگی می کنیم، می آموزیم و دوست پیدا می کنیم. حواسمان هست هر حرفی را هر جایی نزنیم. عکس ها و اطلاعاتمان را هر جایی منتشر نکنیم. چون می دانیم اکنون رفتارها و عملکرد ما در این فضا، مجازی نیست و جزو رفتارهای اجتماعی ما به حساب می آید.  وبلاگ نویسی درآمد زا نیست و شغل محسوب نمی شود، اما در این فضا بی چشم داشت اطلاعات خود را به اشتراک می گذاریم. تجربیات خود را با دوستانمان قسمت می کنیم و در واقع ما به یک خرد جمعی متصل هستیم.       پس بر خود لازم می دانم در آخرین پست این وب...
24 اسفند 1391

دوباره شنبه ...

ای آخرین توسلِ سبزِ دعای ما، آیا نمی رسد به حضورت دعای ما؟ شنبه، دوباره شنبه ...، دوباره سه نقطه چین؛ بی تو، چه زود می گذرد هفته های ما ...       کوثر نوشت: کلیپ مورد علاقه ی دخترم رو از اینجا دانلود کنید! بی مناسبت با این روزها نیست. ...
7 بهمن 1391

صاحب عزا بیا

روزی هزار بار که شکر خدا کنیم  شاید که حق آمدنش را ادا کنیم شب های ماتم آمده باید که خویش را آماده تا برای دو ماه عزا کنیم امسال هم بدون تو سرزد هلال غم کی با رخ تو دیده به این ماه وا کنیم ما عهد کرده ایم، به هر بزم روضه ای اول برای روز ظهورت دعا کنیم   صاحب عزا بیا که به اذن نگاه تو در سینه باز خیمه ماتم بپا کنیم دستی بده که سینه زن نوحه ها شود اشکی بده که خرجی این دیده ها کنیم شاگرد مکتب شهدا و ولایتیم هیهات اگر که بیرقتان را رها کنیم یک روز می رسد که همه در جوار تو عزم زیارت نجف و کربلا کنیم محمد علی بیابانی ...
25 آبان 1391