مظلومه ی تاریخ
دلتنگ و غریب و جان به لب رفتی تا ...
خورشید علی نیمهی شب رفتی تا ...
قلب تو ز بغض عدّه ای مالامال
ای رحمت محض! با غضب رفتی تا ...
... تا آن مه غائب از نظر برگردد
با داغ هزار خون جگر برگردد
تا منتقم خون تو و فرزندت
یک جمعه غروب از سفر برگردد
بعدا اضافه شد:
کوثر جون در مراسم عزاداری بانو فاطمه زهرا
حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی