جیگر مادر و بابا

یه کوچولو شیرین زبونی و کارای امروزم ..

1390/6/7 13:03
نویسنده :
421 بازدید
اشتراک گذاری

 مادر جون خوابه، منم بیدار شدمو، نشستم بالای سرش:

مادر مادر؟

بله نانازم

شیر عسل بخوله شیر عسل بخوله

چشم عزیزم الان برات درست میکنم.

اووووووممم به به شیر عسل


20 دقیقه بعد...

مادر جون مادر جون؟

جونم عزیز دلم

(با اخم) سرده سرده

آخیییییی قربونت برم الان میخوام بخاریو روشن کنم

آخه از دیشب تا حالا داره بارون میاد

و هوام حسابی سرد شده. خداروشکر

مادرجون مادرجون؟

(با ذوق و خنده) گرمه گرمه!

آره عروسک من خونه گرم شده.


10 دقیقه بعد...

اذا بخوله اذا بخوله اذا بخوله (غذا بده بخورم)

چــــــــشم چـــــــــشم قشنگم..چی دوست داری مادر؟

نون پنیر بخوله...آبالو بخوله...تخمرغ بخوله

قربونت برم الان نون پنیر میارم برات

تلبیزون روشن تلبیزون روشن (تلویزیونو روشن کن)

بفرمایید عزیزم

وااااااااااااای خاله دونه (باخنده و بالا پایین پریدن)

خب حالا دیگه آماده شدم برای شیطنت و به هم ریختن خونه

از کجا شروع کنم؟

آهاااااااااااااان

دمپایی مادر جونو بپوشمو برم سراغ کشوهای کمد

(مادر جون مثلا کشوها رو چسب زده!)

و این مدل شیطنت ها تا وقتی که بخوابم ادامه داره...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان زینب
8 شهریور 90 1:56
خوش بحالت ... راستی عجب چسب کاری توپییییییییی
زهره مامان هلیا
9 شهریور 90 0:51
قوربون شیرین زبونیای این دخمل که غذا خوردنو دوست داره
کوثر آبجی کیمیا
9 شهریور 90 11:31
آخی چه بامزه.......الهیـــــــــــــــــ زنده باشی...........عیدتون هم مبارک...................دوستت دارم........................و..................... آپــــــــــــــــــــم لطفا لطفا لطفا یه سر بزنیدممنونم
mamane amir ali
9 شهریور 90 16:34
eideh shoma ham mobarakkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkk.madareh shoja ma ra ham doa kon.mersiiiiiiiiiiiiiiiiiiii
مامان رها
12 شهریور 90 9:57
ای جونم مامانی من هم چسب میزنم رها میکنه مثل کوثر جون
ثمين
12 شهریور 90 22:06
سلاااااااااااااااام!
ماشاله چ نازه! زنده باشه!
من توي وبلاگم ايده براي تزيين سيسموني و تولد بچه ها و تزيين غذاي كودك دارم. اگه يه بار سر بزنيد خوشحال ميشم.



سلام.وبلاگتون عالیه.بیشتر قسمتاشو دیدم.شما هم به سایت جدید ما سر بزنید.
مامان ماهان
15 شهریور 90 9:00
بابا دلمون حسابی براتون تنگ میشه
ما رو بی خبر نزار عزیزم


من که از الان دلم برای همتون تنگ شده!
تک خاله کوثر جونی
4 اردیبهشت 91 0:15
کوثر جون خاله ...سری بعد خواستی بری واسه شیطنت ...بگو خودم میام کمکت ...حرص مامانی رو در بیارم...

خاله:بگو آره؟ کوثر: آییه.


مادر: کوثر بگو خاله جون من دخمل خوبی ام. مادرجونو اذیت نمیکنم.