جیگر مادر و بابا

یه سفره افطار کوچولو

1390/6/7 12:00
نویسنده :
354 بازدید
اشتراک گذاری

اونروز عمو عماد اومده بود خونمون. لبخند

مادر جون تا میخواست سفره افطارو بچینه، من خوابم برد!چشمک

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان زهرا نازنازی
7 شهریور 90 13:40
سلام خانومی ممنون از توجهتون عالی بود. خدا کوثر جون رو براتون حفظ کنه عید فطر تصایر رونمایی می شن حتما بیاین
monib
7 شهریور 90 18:29
با مطلب شرايط اجابت دعا و روش خواستن از خدا به روز هستم و منتظر حضور شما
مامان ماني
7 شهریور 90 20:45
آخه نازي ..... قربونش برم .... شاد و سلامت باشيد ....
مامان زینب
8 شهریور 90 1:56
قبول باشه عزیزم
تپلي مامان
8 شهریور 90 5:13
سلام.خيلي ممنون كه برام نظر ميذاريد.من دارم ميرم بيمارستان .التماس دعا
مامان حسین
8 شهریور 90 11:13
استشمام عطر خوش بوی عید فطر از پنجره ملکوتی رمضان گوارای وجود پاکتان... پیشاپیش عیدتون مبارک
کوثر
8 شهریور 90 21:55
خداکوثربراتون حفظ کن به وبلاگ من سربزن یرنید
مامان امیرعلی
12 شهریور 90 13:14
سلام خاله جون.خاله حیفه این وبلاگتو ادامه بده .کوثر خانمی وقتی بزرگ بشه و وبلاگشو ببینه به مامانش افتخار کنه.اون سایت رو هم حتما لینک میکنم


چشم.وبلاگو ادامه میدم اما در حالت آفلاین.مرسی که سایتمونو لینک میکنید.
نازنین نرگس نفس مامان
15 شهریور 90 17:13
چه سفره بی ریا و با صفایی قبول باشه
نیلوفر مامان آوا
10 مهر 90 14:10
قربون دختر کنجکاو باهوش برم.