جیگر مادر و بابا

اثاث کشی

نزدیک عید و سال جدید و خونه تکونی و اثاث کشی و انفولانزای خوب نشدنی و یه دخمل شیرین و ووروجک و پست گذاشتن با موبایل و به چه شود!!!!? بله دیگه علت غیبت و بی معرفتی ما همینه وای اشکم دراومد همین چند جمله رو نوشتم چقد موبایل بابایی بد قلقه  امیدوارم این چند روز یا چند هفته اینده به خیر و خوشی بگذره و بتونم محبت همه ی دوستای خوبم رو جبران کنم هرچند که این اواخر دوستای مجازی باارزشی رو (به دلایلی که هنوز نمیدونم) از دست دادم... اما خوشحالم که هنوز دوستای خیلی خیلی گلی مثله...نه بهتره اسم نبرم! چون اونوقت مجبورم تمامی اسامی موجود در لیست دوستان رو با اعمال شاقه بنوسم :D این مکان نما اصلا همکاری نمیکنههههههههه شکلک هم نشد ب...
6 اسفند 1391

چرا وبلاگمو دوست دارم؟

با تشکر از دعوت مامان الینا جون از وبلاگ " الینا فرشته آسمونی " و مامان تارا جون از وبلاگ " دخترم تارا " برای شرکت در بازی وبلاگی "چرا وبلاگمو دوست دارم؟"، باید بگم که:   هر وبلاگ نویسی پیوند عاطفی خاصی برقرار می کنه با دست نوشته هاش. چون چیزایی رو می نویسه که در نظرش زیباست و بهشون اعتقاد داره، پس ناخودآگاه دوستش داره. اولین بار که یه بنده خدایی ازم خواست براش وبلاگ بسازم و چند تا پست هم بذارم، فکر می کردم وبلاگ داشتن خیلی سخته اما درخواست اون بنده خدا سبب خیر شد که اینجا رو با شجاعت، برای دخترم ایجاد کنم. اوایل فقط از کوثر جون می نوشتم اما بتدریج مناسبت های روز و دلنوشته ها هم اض...
28 بهمن 1391

اگر به پروانه شدن اعتقاد داری، بگذار روزگار هر چه می خواهد پیله کند ...

خوشبختی، همان لحظه ایست که؛ احساس می کنی خدا کنارت نشسته؛ و تو به احترامش از گناه فاصله می گیری ...       هفته ی گذشته به مراسمی در مرکز همایش های بین المللی صدا و سیما دعوت شدیم. برنامه های جالب و متنوعی داشتن از جمله حضور عموهای فیتیله ای که کوثر جون کلی دست زد و شادی کرد!     دیدن و شنیدن اجرای زنده ی خواننده های خوبی مانند محمد اصفهانی (شعر امام رضا (ع) و چند ترانه از آلبوم برکت)، علی محمد کریمخانی (تصنیف ای شاه پناهم بده)، محمد علیزاده (ترانه شهر بارون) و... خیلی زیبا و هیجان انگیز بود. این مراسم بزودی از شبکه سه سیما پخش خواهد شد! ...
14 بهمن 1391

به نام خدایی که دغدغه ی از دست دادنش را ندارم ...

همیشه دعا کنید؛ روحی داشته باشید که هیچ گاه، ایمانش را به خدا از دست ندهد ...   ممنونم تک خواهر عزیزم      الهی؛ تو آن چنانی‏ که دوست دارم. پس مرا هم چنان کن که دوست داری ...     پی نوشت: با عرض معذرت از دوستانی که نظراتشان را بدون پاسخ تایید کردم. جبران خواهم کرد. شاید بزودی... ...
30 دی 1391

... !

گاه می اندیشم چندان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم، همین مرا بس که کوچه ای داشته باشم بارانی و انسان هایی در زندگیم باشند زلال تر از باران .... احمد شاملو   دل نوشت: صبر کردن گاهی معجزه می کند، تنهایی تان را پیش فروش نکنید، فصلش که شود، به قیمت می خرند ...! ...
17 دی 1391

أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ

- حوصله ندارم! - برو کتاب بخون - حوصله ندارم! - برو بیرون یه چرخی بزن - حوصله ندارم! - برو به دوستت زنگ بزن باهاش حرف بزن - نه، حوصله حرف زدن ندارم! - برو تلويزيون نگاه كن - چيز بدرد بخور نشون نميده! نه، حوصله ندارم! -  حداقل وبلاگتو آپ کن  - حوصله ندارم! موضوع هم ندارم!   - برو بخواااااااااااااااااااااااب خووووووو!   - خواب؟ حالا چون اصرار مي كني خاطرتم خيلي عزيزه باشه! من رفتم بخوابم!     پي نوشت 1 : گاهی این جوری میشم، مثله این روزا. دلم میخواست اینجا باشم.... (نوروز 91، خلیج فارس)   پي نوشت 2 : فكر نكنيد غير از خواب ه...
10 دی 1391

به سراغ من اگر می آئید؛ پشتِ هیچستانم ...

جمله ای زیبا از خدا: قبل از خواب دیگران را ببخش و من قبل از این که بیدار شوید، شما را بخشیده ام ...     نوروز 90 و کوثر جون 18 ماهه و نوپا     پی نوشت: درسته که این جا در ظاهر یه وبلاگ کودکانه است اما من مسلمانم و از مذهبم جدا نیستم و به خاطر آینده دخترم و اعتقاد و علاقه ای که به دینم دارم، مذهبی هم می نویسم، هرچند که به مذاق عده ای خوش نیاد. خدا رحمت کند مرحوم دولابی را که فرمودند: هر جا حدیثی، آیه ‌ای، دعایی به دلت خورد، بایست؛ مبادا یک وقت بگذاری و بروی، صبر کن؛ رزقِ معنوی خیلی مخفی ‌تر از رزقِ مادی است؛ یک نفر  از دری، دیواری می‌گوید...
4 دی 1391

یلدات مبارک! تولدت ستاره بارون!

اغلب فکر می کنیم ... اینکه به یاد کسی هستیم، منتی است بر گردن آن شخص! غافل از اینکه اگر به یاد کسی هستیم، این هنر اوست نه ما! به یاد ماندنی بودن، بسیار مهم تر از به یاد بودن است! به یادتم، خوبم ...  یلدات مبارک!     سلام خواهر خوب و دوست داشتنیم ، همدل و همحرف و همدم روزهای تلخ و شیرینم. چه زیبا بوده و هست آرزوی مادرمان که تو را از خدا خواست که همدم من باشی. محبت هایت در قلبم حک شده و به بودنت عادت کرده ام. امشب تولد توست و برایت زیباترین ها و بهترین ها را آرزومندم، آن گونه که تعبیر تو باشد و مورد رضایت خداوند ... تولدت ستاره بارون!   ...
30 آذر 1391

برای یاس نیلی امام حسین علیه السلام و رضا کوچولو

بعد از واقعه عاشورا دشمن تمام کسانی را که زنده مانده بودند، اسير کرد. ميان اين اسرا، يک دختر کوچک هم ديده می ‏شد. اين دختر کوچک رقیه بود . رقیه دختر امام حسين عليه السلام که حالا بعد از شهادت پدرش به همراه عمه ‏اش زينب و اسرای ديگر به طرف شام می ‏رفت.... از داخل خرابه های شام، صدای یک  کودک به گوش می ‏رسيد. تمام کسانی که در میان اسرا بودند، می ‏دانستند که اين صدای رقیه دختر کوچک امام حسين  عليهالسلام است. رقیه از خواب بيدار شده بود و سراغ پدرش را می ‏گرفت. گویا خواب پدرش را ديده بود. در این حال يزيد، دستور داد سر امام حسين عليه‏ السلام را به رقیه نشان بدهند. وقتی حضرت رقیه عليهاالسلام سر بريده پ...
29 آذر 1391