جیگر مادر و بابا

عشق که باشه این میشه...

  آره دیگه عشق که باشه اینجوری میشه  مادرجون و بابایی تا ساعت یک و نیم شب میشینن پای سیستم تا این عکسو واسه من آماده کنن ...
17 خرداد 1390

ما نی نی های شیطون

محمد معین جون  15 ماهه  عسل جون 12 ماهه  کوثر جون 19 ماهه و علی جون هم که 10 سالشه همگی خونه آقاجون بودیم و زلزله راه انداخته بودیم! ...
15 خرداد 1390

عروسکای من...

من این عروسکامو خیلی دوس دارم   تقریبا هر روز باهاشون درگیرم و مرتب اونا رو تو خونه جابه جا میکنم     دونه دونه با خوشحالی از جای قبلیشون می برم به یه جای جدید و هی بهشون سلام میکنم و براشون ذوق میکنم     بقیه عکسا رو در ادامه مطلب ببینید                                 ...
15 خرداد 1390

مادر جون میگه من جیگرم!

تازه سلام کردن رو یاد گرفتم و میرم و میام هی سلام میکنم. سرمو خم میکنم و با یه لبخند به مادر جونم میگم للـــــــــام (سلام). از پشت در از پشت دیوار یه جوری که مادر جون غافلگیر بشه . وقتی مادر جون نماز میخونه هر جوری شده خودمو میرسونم زیر چادرش تا تو صورتش لبخند بزنم و بگم دالیییی . نمازش که تموم شد وایمیسم جلوش و خیره خیره با یه تبسم نگاش میکنم تا منو بغل کنه و ببوسه.منم خودمو لوس میکنم . مادرجون که میشینه سرسفره یا جلو تلویزیون و دیگه حواسش به من نیست یهو بغلش میکنم و میگم مادر مادر مادر، بَخ (بغلم کن)خیلی کیف میده بشینم بغلش و غذا بخورم یا تلویزیون ببینم .  یواشکی به اتاق سرک میکشم و یهو به مامانی میگم پِخ(مثلا بترس...
12 خرداد 1390

هَپاته ؟؟

امروز برا دومین بار  ،هَپاته دیدم مادر جون منو برد پشت پنجره و من با دقت و تعجب بهش نگاه میکردم یهو یادم افتاد به اولین باری که هَپاته دیدم و یهو ذوق کردم و بالا پایین پریدم و گفتم هَپاته هَپاته چند روزیه هَپاته ها دوروبر خونمون میچرخن و امروز مادر جون تونست یکیشو بهم نشون بده. وای الانم داره صدای هَپاته میاد ولی مادر جون میگه نه الان نمیشه دیدش اگه صدای هپاته هم نیاد من به مادرجون گیر میدم و میگم هَپاته یا هَپاتته و هی هَپاته خودمو بهش نشون میدم و نق میزنم!   راستی شما هم دوست دارین از پشت پنجره هَپاته ببینید؟؟ (هَپاته = هلیکوپتر!) ...
10 خرداد 1390

جمله های کوشولوی من

چش چش دو اَب دو (چشم چشم دو ابرو)   اِردو (دماغ و دهن یه گردو) دوش دوش (حالا بزار دوتا گوش) موآش موآش (موهاش نشه فراموش)   لی لی لیاااااااا (لی لی لی لی حوضک) بُخ بُخ (افتاد تو حوض .... این یکی هم خوردش)   بع بع، دمبه دِه، نه نه (ببعی میگه بع بع، دنبه داری، نه نه)   توله توله (اتل متل توتوله....)   بیش شینجا (بشین اینجا)   بابا بابا، هیشششش (بابا خوابیده هیسسس، انگشت روی بینی)   بییم دَدَ (بریم بیرون)   یه، دو، ته، چا، پش، ایش، هف،... نو، ده (یک دو سه چهار پنج شش هفت هشت نه ده)     الوووووو لَلام (ال...
2 خرداد 1390

اینم یه مدلشه دیگه!

شما هم حدس بزنید که این چیه؟     مادر جون من همه چیزو با هم قاطی پاتی میکنه و بعدشم اسمشو میذاره غذای جدید! اسم این غذای جدید هم پیتزای گوشت و سبزیجاته!!! مواد مورد نیاز: گوشت چرخکرده فلفل دلمه قارچ کدو نخود فرنگی گوجه زیتون پنیر پیتزا و خمیر پیتزا اما اگه راستشو بخواید خیــــــــــــــــــــــــــــــــلـی خوشمزه بود شما هم درست کنید   ...
31 ارديبهشت 1390

هندوندوندهههههههه

من هندونه خیــــــــــــــــــــلی دوست دارم هر وقت مادر جون هندونه رو از یخچال میذاره بیرون کلی شادی می کنم و بالا پایین می پرم و همش می گم هندونده یا هندوندوندهههههه بعدشم مادر جون از اون گل وسطش واسم می بره و می ریزه تو کاسه و منم همش میگم: دس دس (بده دست خودم) بیش بیش (برم بشینم)   اومممممم به به هندوندونده   شما هم بفرمایید! ...
31 ارديبهشت 1390