جیگر مادر و بابا

شب قدر آوای ایمان را در گوش جان مومنان به غیب، نجوا میکند..

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم بارالها! در پیشگاه تو ایستاده‌ام، و دست‌هایم را به سوى تو بلند كرده‌ام، آگاهم كه در بندگى‌ات كوتاهى نموده و در فرمانبرى‌ات سستى كرده‌ام، ولى … پروردگارم! آن گاه كه شنیدم گناهكاران را به درگاهت فرا مى‌خوانى، و آنان را به بخشش نیكو و ثواب وعده مى‌دهى، براى پیروى ندایت آمدم، و به مهربانى‌هاى مهربان‌ترین مهربانان پناه آوردم. چرا که من به سبب آنچه به سرم آمده بی تاب و توان شده و قلبم از تحمل آنچه در زندگیم رخ نموده لبریز از اندوه گشته و تو به رفع گرفتاری هایم و دفع آنچه در آن افتاده ام، توانایی. &n...
29 مرداد 1390

بازم اومدیم با عکسای مسافرتموووووووووووون

  دیبر (دلبر)... دیدر (جیگر) مادرجونم: عزیزممممممم اشنتم (قشنگم)       چند روزی نبودیم آخه سرما خورده بودم. تب، گلو درد و... مادر جون منو برد دکتر خانم دکتر شربت داد خوردم بهتر شدم اما... بعدش مادر جون مریض شد که به برکت این شب ها و مهربونی های بابایی الان خوب شده     بفرمایید اینم از عکسای مسافرتمووووووووون اول رفتیم شمال ویلای کلاردشت   خیلی جای خوشگلی بود جای همتون خالی   هوا عالی بود منم همش بیرون بازی می کردم     واااااااااای آب بازی...
29 مرداد 1390

دو هفته با مامان جون و آقا جون

سلام به همه دوستای خوب نی نی وبلاگی سلام به همه نی نی های خوشگل و دوست داشتنی   دلمون براتون تنگ شده بود ما چند روزی مهمون داشتیم. مهمونای خیلی عزیز مامان جون و آقا جون   به برکت وجودشون حالمون خیلی خوب بود جاتون خالی جاهای زیادی هم رفتیم   ما با هم مسافرت هم رفتییییییییییم بعدا میگم که کجاها رفتیم   پارک آبی آزادگان، جشنواره بزرگ شعبانیه       پارک لواسان خیــــــــــــلی خوش گذشت               اینم عکسای موزه طبیعت و حیات وحش...
25 مرداد 1390

یه مرخصی کوتاه....

سلام به همه نی نیا و دوست جونا من و مادر جون چند روزی نمیایم اینجا امیدواریم همتون شاد و سلامت باشید ...
1 مرداد 1390

ایناااااااا مااااااااااااااااه.....پخ!

غروب که میشه میگم: ماه ماه ماه؟؟؟ مادرجون میگه: برو جلو پنجره ببین ماه اومده؟ با خوشحالی و هیجان میدوم سمت پنجره و با دیدن ماه ذوق میکنم، میگم: ایناااااا مااااااااااه... مثلا میخوام ماه رو بترسونم، میگم: پخ (pekh).   تا موقع خواب، بارها و بارها میرم جلو پنجره و شادی میکنم. وقتی هم روز باشه و ماه رو نبینم، میگم: ماه شب میاااااد .   ...
22 تير 1390

نی نی علی

   دیروز صبح با مادر جون رفتیم خونه این نی نیه خوشگل     اسمش علی آقاست و هنوز دو ماهش تموم نشده. وای قربونش برم دلم براش تنگ شد.     ببینید چقد نازه.... بقیه عکسای علی جون بامزه رو حتما در ادامه مطلب ببینید . بعد از مهمونی هم با خاله جون اینا رفتیم فروشگاه شهروند. منو ببینید     زود زود الان برید سراغ بقیه عکسای علی جون معصوم و خوشمزه برید به ادامه مطلب               ...
21 تير 1390

4 تا دندون نیش...

سلام نی نیا سلام دوست جونا من اومدددددددددددددمممممممممممممم     آ خه بالاخره دندونام افتخار دادن بیرون بیان خیلی اذیت شدم. لثه هام ورم کرده بودن. سه روز تب داشتم. تا چند روز هم فقط  مایعات میخوردم. اما الان دو روزه که میتونم یواش یواش غذا بخورم. وای که چقد مادر جونمو حرص دادم و جیغ جیغ کردم. اصلا اعصاب نداشتماااا. حتی حوصله بابایی هم نداشتم. ...
19 تير 1390

فرشته ی کوچولوی من ....

    الهی من قربون معصومیت و صبوریت برم عزیزدلم دختر نازمون تو چند روز گذشته چندبار به شدت زمین خورد و خیلی اذیت شد، تازه یه کم خوب شده بود که دیشب بازم زمین خورد و بعدشم تب کرد... با این وجود بازم با اون لبای زخمی و ورم کرده برام شعر می خونه و شیرین زبونی می کنه دوست دارم فرشته کوچولوی من ...
11 تير 1390

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد...

  بخوان به نام رهايي! بخوان به نام بلوغ! بخوان به نام صاعقه در التهاب شب! بخوان به نام ساقه اميد در پهندشت يأس! بخوان به نام خالق خورشيد! و عشق را به اسم اعظم معشوق، از پس يلداي بي تنفس ديجور، نور باران كن بخوان به نام نامي توحيد ...   عید سعید مبعث مبارک باد ...
8 تير 1390