ترانه خوان عشق (به مناسبت روز بزرگداشت حافظ)
«هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ | از یُمن دعای شب و ورد سحری بود». |
عشق را خواب دیده ای. تو خود عشقی.
تو از کلمات، پرنده ساختی. عشق را آگاهانه دریافتی و با چشمانی باز، عاشق شدی. با تو، سیب ها اندیشه بهار گرفتند و صداها، عشق را در دامنه کوه ها پژواک کردند.
غزلی زیبا از حافظ (در ادامه مطلب)
نارنج های شیراز، شاعر شدند و سنگ فرش ها ترانه خوان. عالمی را خبر کردی تا بی خبر نباشد کس که در عشق و مستی افتد.
خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود | بهر درش که بخوانند بی خبر نرود |
دلا مباش چنین هرزه گرد و هرجایی | که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود |
عاشقی می کنی و دل به لطف بی کران خداوند بسته ای؛ نه دنیای دون و مردمان خاکی؛
«لطف الهی بکند کار خویش فصل خدا بیشتر از جرم ماست»
به برکت و اعجاز عشق، ایمان داری و همیشه از عشق می سرایی و می دانی که کلامت کیمیا خواهد شد.
«در ازل پرتو حسنت ز تجلّی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد»
حکمت خویشتن شناسی را به نیکی دریافته بودی و نیک تر سرودی:
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد | و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد. |
«بیدلی در همه احوال خدا با او بود | او نمی دیدش و از دور خدایا می کرد». |
به یگانه دلبسته بودی و می دانستی تنها اوست که لایق دوست داشتن است و دوستی؛ اوست که همیشه دوست خواهد بود.
«جان بی جمال جانان میل جهان ندارد | هر کس که این ندارد، حقا که آن ندارد». |
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم | هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم | |
صفای خلوت خاطر از آن شمع چگل جویم | فروغ چشم و نور دل از آن ماه ختن دارم | |
به کام و آرزوی دل چو دارم خلوتی حاصل | چه فکر از خبث بدگویان میان انجمن دارم | |
مرا در خانه سروی هست کاندر سایه قدش | فراغ از سرو بستانی و شمشاد چمن دارم | |
گرم صد لشکر از خوبان به قصددل کمین سازند | بحمد الله و المنه بتی لشکرشکن دارم | |
سزد کز خاتم لعلش زنم لاف سلیمانی | چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم | |
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه | که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم | |
خدا را ای رقیب امشب زمانی دیده بر هم نه | که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم | |
چو در گلزار اقبالش خرامانم بحمدالله | نه میل لاله و نسرین نه برگ نسترن دارم | |
به رندی شهره شد حافظ میان همدمان لیکن | چه غم دارم که در عالم قوام الدین حسن دارم |