جیگر مادر و بابا

حرفای من با من

1390/11/24 10:16
نویسنده :
307 بازدید
اشتراک گذاری

نه ماه صبر می کنی، در همه چیز بهترینی، انس می گیری و منتظری که در آغوش بگیری و می گیری. آن وقت چه زیباست گریه های شبانه و خنده های غیرارادی کودکانه. انگار همه پاکی و معصومیت دنیا را در آغوش کشیده ای پس می خواهی باز هم بهترین باشی اما...

اما مجبور می شوی ببینی ناله های دلخراش کودکت را، دیگر نمی بینی چشم های زیبا و توجه های دلچسبش را...در کمال ناباوری همه وجودت را در مقابل جسم بی جانش می بینی و دیگر نمی خواهی زنده بمانی.

ثانیه ها کند می گذرد و تو دلت تنگ است برای این همه معصومیت و چه سریع می شکنی از آن همه مظلومیت. امان از این شکنندگی که به تو اجازه خوشحالی نمی دهد و زود مرور می کند تلخ ترین خاطرات روزهای تلخت را. تلاش می کنی فراموش کنی، بهتر می شوی اما هنوز هم شکننده ای. طاقتت کم است در مقابل تلنگری کوچک...

اما باز هم تلاش می کنی برای زیبا دیدن و مثبت نگریستن دنیایی که به چشم بر هم زدنی تو را به اندازه چند سال دور کرد از آن همه آرامش و جوانی و خنده های بی دلیل و ... باید زندگی کنی و الگو باشی تا در بهترین حالت به دیدار پروردگارت بروی. پس تمرین کن و یقین بدار که همه چیز مثبت است...

با تلاش جسمی به سوی هدفت گام بردار و با تلاش ذهنی هدفت رو به خودت نزدیک تر کن. تکرار کن تکرار کن هر آنچه مثبت و زیباست تا ذهنت کمتر منفی ها را به یادت بیاورد. زیبا فکر کن چون چرخه فکر و احساس و رفتار همیشه با توست.

niniweblog.com

پی نوشت: سپاسگذارم از همه دوستانی که همیشه با حرفای خوبشون منو دلداری میدن. مامان نیایش، مامان امیر علی، مامان نازنین نرگس، شبنم جونم، مامان زهره، مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق، آزاده جونم و ....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

شبنم
23 بهمن 90 9:31
سلاااااام
سفر خوش گذشت؟؟؟
نبینم خانومی بازم ناراحت باشی
به خاطر کوثر جونم شده خواهر من کمتر به این موضوع فکر کن


سلام عزیزم
آره خوب بود. دارم همه تلاشمو میکنم خانمی
ازاده مامان متین و مبین
23 بهمن 90 11:40
عزیزم میدونم خیلی سخته و هیچی نمیتونه ناراحتی تو رو کم کنه
از خدا میخوام کوثر جونو برات حفظ کنه و بتونی با اون به ارامش برسی.برا خودتو و خانواده آرزوی عاقبت بخیری دارم


مرسی عزیزم، دوست قدیمیه خودم
انشالله گل پسرات سلامت باشن
مامان زهره
23 بهمن 90 11:43
پس معلومه با من زیاد رفیق نیستی.چون توی پی نوشتت یادی از ما نکردی. بگذریم. منتظ بودم امروز از سفرت بنویسی نه اینکه همه را کد دار کنی.
گلی داری با خودت چکار می کنی


عزیزم اسما رو اصلاح کردم. ببخشید آخه فکر میکردم اسم گل پسرت محمد صدراست.
مهمون داشتیم عزیزم
چشم از سفر هم مینویسم
مامان زهره
23 بهمن 90 11:44
خنده با زور سخته. آرامش در پس طوفان سخته اما زندگی برای همینه


بله کاملا درسته!
مامان امیر علی
23 بهمن 90 13:06
اجرت با امام حسین .تو پاداشهای بزرگی پیش رو داری خوش به حالت که خداوند تو را مستحق این همه نعمت دانسته و خودت نمی دونی .حکمتش رو باور کن می دونم خیلی سخته اما باور کن .این دنیا را برای پسرت با اون دنیا مقایسه کن ببین تو خوشبخترینی ببین پسرت به کجا رفته .بازم درد برای مادر یه درده بزرگه شاید من جای شما بودم الان مرده بودم اما بدون که دخملت به امید تو هست و براش بهترین خوشیها رو فراهم کن .به امید مادر شدن دخملت نازت


سلام عزیزم
ممنونم از این همه حرفای خوب و آرامش دهنده
مرسی که همیشه میای و ما نظرات خوشگل شما رو میبینیم
امیرعلی باهوشم رو ببوس
مامان زهره
24 بهمن 90 13:26
سلام گلم منظورم به خدا این نبود که حتما اسم منو بنویسی . فقط خواستم مطمئن بشم که منو به دوستی قبول داری.


سلام گلی جون. من دیروز قصدم فقط و فقط اسم شما بود.چون شما رو خیلی نزدیک به خودم حس میکنم خانمی. دیگه ببخشید که اشتباه شده بود!

مامان زهره
24 بهمن 90 13:27
من منتظ خاطرات جدید کوثر جون هستم


چشم حتما میذارم عزیزم
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
24 بهمن 90 15:21
سلام عزیزم.رسیدن بخیر.ایشالله که خوش گذشته و با روحیه شاد سال جدید رو شروع میکنی.
چه زیبا نوشته ای که" پس تمرین کن و یقین بدار که همه چیز مثبت است...

با تلاش جسمی به سوی هدفت گام بردار و با تلاش ذهنی هدفت رو به خودت نزدیک تر کن. تکرار کن تکرار کن هر آنچه مثبت و زیباست تا ذهنت کمتر منفی ها را به یادت بیاورد. زیبا فکر کن چون چرخه فکر و احساس و رفتار همیشه با توست."





سلام عزیزم. ممنون از لطفت خانمی
مرسی که خوندی. بوس
بهجت مامان ویستا
24 بهمن 90 18:13
علی کوچولو برات دعا می کنه مامانی .من نمی تونم بهت بگم صبور باش .من می گم تو خودت نریز و بگذار این دوره به روال عادی بگذره و این فلاش بک ها هم به مرور کمتر میشه.کوثر جونم که ماشالا هر روز شیرین تر میشه و بهت کمک میکنه


ممنونم عزیزم
از حرفای خوبت بسیار سپاسگذارم
ویستا خانم خوشگلمو ببوس
مامان علي خوشتيپ
24 بهمن 90 23:38
سلام عزيزم
رسيدن به خير.شما خيلي روح بزرگي داري.ميگن خدا هر چي بيشتر عاشق بندش باشه بيشتر بهش سختي ميده.تا بيشتر به سمتش بياد
خوش به حالت.براي ما هم دعا كن


سلام مامانیه مهربون
شما به من لطف دارید عزیزم
امیدوارم همیشه سالم و شاد در کنار هم زندگی کنید.
مامان علی
25 بهمن 90 22:49
سلام مامان کوثر جان بسیار متاثر شدم از خوندن این پست زیبا اما غمگسار.نمیدونم چی بگم که تیلی بخش دلت باشه ولی از خدا می خوام که خودش آرومت کنه که فریادرسی جز اونیست....


سلام عزیزم
ممنون از حضورت خانمی. مرسی از دعای بزرگت
علی کوچولوی ما رو ببوس
مامان علی
25 بهمن 90 22:54
از الان تا همیشه بیادتم دوست عزیزم. لذت بردم از قلم زیبا و دلنشینت. ممنون که به سر زدی. با آرزوی شادترین دقایق برایت


ممنونم از لطفت خانمیییییییییی
مامان نازی نرگس
26 بهمن 90 0:24
سلام عزیزم با خوندن اول متن دلم خیلی گرفت خیلی سخته خیلی الهی هیچ مامانی نبینه الهی هیچ وقت واسه هیچ کس تکرار نشه ایشالا که بتونی فراموش کنی هر چند سخته ولی ممکنه بارها گفتم و باز هم میگم راه من رو نرو خانمی صبح که از خواب پا میشی یه لبخند بزن و یه بوس خوشکل از لوپای کوثر جون و یه روز خوب و بدون هیچ فکری ایشالا که موفق باشی


سلام عزیزم
مرسی که میای و وقت میذاری عزیزم
چشم هر صبح لبخند میزنم. دارم روی رفتار و اخلاق و تفکر کار میکنم
زهره مامان نیایش
26 بهمن 90 23:15
سلام خانمی صبور
سلام دوست خوبم سلام مهربون ما هر چی هم که بگیم بازم این دردی بزرگه که تحملش کار هر کس نیست تو خودت بزرگی که تونستی قوی بمونی روحت بزرگه خانمی همیشه از خدا برای دل مهربون و تنگت آرامش میخوام و خوش به سعادتت که در مقابل صبرت پاداشی بزرگ در انتظارته ان شا الله که دیگه غم نبینی و روح بزرگت هر روز بزرگتر از قبل باشه آروم باش
ممنونم از اظهار محبتت


سلام دوست و همراه خوب و مهربون
ممنونم که ما رو تنها نمیذارید و با حرفای خوشگلتون آرامش میدین.
چه دعاهای خوبی. واقعا ممنونم.
زهره مامان نیایش
26 بهمن 90 23:16
چه خوب کردی که دیگه رمز دار ننوشتی


خواهش میکنم
مامان ماهان
28 بهمن 90 16:24
سلام عزیزم
با خوندن پستت خیل خیلی ناراحت شدم و یاد غمهای خودم افتادم
خیلی خیلی سخته میدونم از نوشته هات معلومه که هنوز هم با غمت کنار نیومدی ولی از خدا برات صبر میخوام
مطمئن باش فرشته کوچولوت علی جون برات دعا میکنه ..........
خدا کوثر جونو برات حفظ کنه
الهی دیگه هیچ وقت غم نیاد سراغت و همیشه لبت خندون و دلت شاد باشه


سلام عزیزم
مرسی که اومدی و وقت گذاشتی و خوندی
ممنون از دعاهای خوبت
خاله نسرین.مامان صدف و سپهر
1 اسفند 90 15:39
سلام خواهر گلم.مدتیه کمتر میتونم به وبلاگم سر بزنم.امروز فرصتی پیدا کردم تا از دوستان گلم خبر بگیرم و از همه مشتاقتر به دیدن شما بودم.
چقدر تغییر !و چرا دلتنگی!خیلی دلم گرفت از دلگریت.از خدای مهربانم آرامش دوباره را براتون آرزو میکنم.


سلام عزیزم
همیشه با اومدنتون خوشحالمون میکنید
ممنونم از حرفای خوبتون