جیگر مادر و بابا

... !

گاه می اندیشم چندان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم، همین مرا بس که کوچه ای داشته باشم بارانی و انسان هایی در زندگیم باشند زلال تر از باران .... احمد شاملو   دل نوشت: صبر کردن گاهی معجزه می کند، تنهایی تان را پیش فروش نکنید، فصلش که شود، به قیمت می خرند ...! ...
17 دی 1391

اربعین حسینی

وقتی به اربعین فکر می کنم یه چیز خیلی آزارم میده، امان از دلی چون دل سوخته ی زینب علیها السلام که آن همه مصیبت دید، شهادت فرزند، امام و برادرش را اما باید طاقت می آورد...   این روزها، امام زمان هم روضه دارد امام زمان یعنی صاحب زمان برای او گذشته و حال می تواند یکسان باشد پس تمام صحنه های کربلا را می بیند و برای همین در زیارت ناحیه مقدسه امام زمان خطاب به امام حسین علیه السلام می فرمایند: "هر صبح و شب برای تو ندبه می کنم، و به جای اشک برای تو خون می گریم"   اربعین فقط یک عدد نیست، اربعین یعنی استمرار یک ایمان ...   تشکر نوشت: خواهر گلم، تک خاله کوثر...
13 دی 1391

فیلم میو!

فیلم بامزه ی کوثر جون در یک سالگی تقدیم به نگاه های زیباتون.     تا بارگذاری کامل فیلم صبور باشید.    اون لبخند اولش و عروسک انداختنش و نگاه بعدش منو کشتههههههههه! هنوزم این گربه رو دوست داره و صداش می کنه میو!   زیر نوشت: ممنون از همدلی و محبت همه ی شما، دوستتون دارم!   ...
11 دی 1391

أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ

- حوصله ندارم! - برو کتاب بخون - حوصله ندارم! - برو بیرون یه چرخی بزن - حوصله ندارم! - برو به دوستت زنگ بزن باهاش حرف بزن - نه، حوصله حرف زدن ندارم! - برو تلويزيون نگاه كن - چيز بدرد بخور نشون نميده! نه، حوصله ندارم! -  حداقل وبلاگتو آپ کن  - حوصله ندارم! موضوع هم ندارم!   - برو بخواااااااااااااااااااااااب خووووووو!   - خواب؟ حالا چون اصرار مي كني خاطرتم خيلي عزيزه باشه! من رفتم بخوابم!     پي نوشت 1 : گاهی این جوری میشم، مثله این روزا. دلم میخواست اینجا باشم.... (نوروز 91، خلیج فارس)   پي نوشت 2 : فكر نكنيد غير از خواب ه...
10 دی 1391

هفته ای که گذشت

با جوهره محبت، نامت را بر دل ها بنگار بگذار نیکویی، نامت را زنده نگهدارد ...       کوثر و امیر علی خوشجلم یه کوچولوی باهوش و شیرین و پر جنب و جوش 4 ماهه     کوثر و علی کوچولوی بامزه یه پسمل خندون و مهربون و دوست داشتنی 20 ماهه     کوثر و پیاده روی با مادر و بابایی هوای آفتابی اما همراه با سوز برف ها     کوثر و پارک محله ای روز تعطیل و گردش و شادی   قابلمه دوست ها! لطفا ادامه مطلب!   کوثر و ساختمان نگین قلهک     خیابان شریعتی رو که از میرداماد به...
9 دی 1391

برف های سردتر می خوام!

خیلی وقته کوثر من دلش برف بازی و آدم برفی می خواد! هفته قبل که تهران برف حسابی اومد، رفتیم ساری و اونجا هم که خبری نبود. البته از صبح داره برف می باره اما چیزی روی زمین ننشسته...       برف های سردتر ني ني توي حياطه، چشمش به آسمونه منتظره برف بياد، از ابر دونه دونه به ابر ميگه :چرا کم، برف مي آري واسه مون زمستونه ! لم نده، بي کار توي آسمون برف هاي ديروز تو، هي چيکه چيکه آب شد آدم برفي اي که، ساخته بودم خراب شد برف هاي سردتر بريز، توي حياط خونه برفي که زود آب نشه، يکي دو روز بمونه ناصر کشاورز   به یاد زمستان 89 و اولین برف بازی  و...
6 دی 1391

به سراغ من اگر می آئید؛ پشتِ هیچستانم ...

جمله ای زیبا از خدا: قبل از خواب دیگران را ببخش و من قبل از این که بیدار شوید، شما را بخشیده ام ...     نوروز 90 و کوثر جون 18 ماهه و نوپا     پی نوشت: درسته که این جا در ظاهر یه وبلاگ کودکانه است اما من مسلمانم و از مذهبم جدا نیستم و به خاطر آینده دخترم و اعتقاد و علاقه ای که به دینم دارم، مذهبی هم می نویسم، هرچند که به مذاق عده ای خوش نیاد. خدا رحمت کند مرحوم دولابی را که فرمودند: هر جا حدیثی، آیه ‌ای، دعایی به دلت خورد، بایست؛ مبادا یک وقت بگذاری و بروی، صبر کن؛ رزقِ معنوی خیلی مخفی ‌تر از رزقِ مادی است؛ یک نفر  از دری، دیواری می‌گوید...
4 دی 1391

بهتر از کیمیا

خدا گوید...    تو ای زیباتر از خورشید زیبایم،       تو ای والاترین مهمان دنیایم،          بدان آغوش من باز است.             شروع کن!                یک قدم با تو،                   تمام گام های مانده اش با من...     اوایل خرداد ماه بود که دوستی فرمودن: بزرگی بهشون پیشنهاد کرده که برای کسب ت...
3 دی 1391

تولد، شب یلدا و مهمانی

یاد سهراب بخیر! آن سپهری که تا لحظه خاموشی گفت: تو مرا یاد کنی یا نکنی، باورت گر بشود یا نشود حرفی نیست اما ... نفسم می گیرد در هوایی که نفس های تو نیست!     با کوثر خانم شال و کلاه کردیم و رفتیم چشم بازارو در آوردیم، آخه تولد تک خاله ی مهربون و دوست داشتنی بود! خداروشکر که دست خالی برنگشتیم....     فروشگاه شهروند و سفره شب یلدا     بقیه ماجرا و عکس ها در ادامه مطلب ....   میلاد امام موسی کاظم (ع) بود و شب یلدا و مهمانی خونه ی آقاجون و تولد تک خاله و وروجکای شیرین و بازی و صدای خنده هاشون. خیلی...
2 دی 1391