جیگر مادر و بابا

اگر به پروانه شدن اعتقاد داری، بگذار روزگار هر چه می خواهد پیله کند ...

خوشبختی، همان لحظه ایست که؛ احساس می کنی خدا کنارت نشسته؛ و تو به احترامش از گناه فاصله می گیری ...       هفته ی گذشته به مراسمی در مرکز همایش های بین المللی صدا و سیما دعوت شدیم. برنامه های جالب و متنوعی داشتن از جمله حضور عموهای فیتیله ای که کوثر جون کلی دست زد و شادی کرد!     دیدن و شنیدن اجرای زنده ی خواننده های خوبی مانند محمد اصفهانی (شعر امام رضا (ع) و چند ترانه از آلبوم برکت)، علی محمد کریمخانی (تصنیف ای شاه پناهم بده)، محمد علیزاده (ترانه شهر بارون) و... خیلی زیبا و هیجان انگیز بود. این مراسم بزودی از شبکه سه سیما پخش خواهد شد! ...
14 بهمن 1391

به بهانه ی تولد بابایی!

تولد بابایی بهانه ای شد برای خریدن گل و کیک، برگزاری یه جشن کوچولو و رفتن به دنیای بازی... همین اتفاقات به ظاهر ساده یعنی زیباترین دلخوشی های زندگی!   1- رفتیم قنادی. کوثر جون با شادی گفت: بیا کیک بزرگ قلب قرمز برای بابایی بخریم! گفتم: بابایی کیک خامه دار رنگی دوست نداره بیا براش پای سیب بگیریم. و کوثر جون با اصرار خواست که جعبه ی کیک رو خودش بیاره!   2- رفتیم گل فروشی. کوثر جون کیک به دست، در حال بالا و پایین پریدن و با صدای بلند گفت: تولد باباییه....مبارکه مبارکه! و من قرمز شدم، آبی شدم، زرد شدم....رنگین کمون شدم! گل فروش فقط خندید و یه کارت تولد...
11 بهمن 1391

یه عالمه تولد!

 امشب سخن از جان جهان باید گفت توصیف رسول انس و جان باید گفت در شام ولادت دو قطب عالم تبریک به صاحب الزمان باید گفت     فرخنده میلاد فخر کائنات، حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلاله پاک و مطهرش، رئیس مکتب، حضرت امام جعفر صادق علیه ‏السلام، بر پیروان راستین حق تهنیت باد.      تقدیم به همسر عزیزم: روزی که به دنیا آمدی هرگز نمی دانستی زمانی خواهد رسید  که آرامش بخش روح و روان کسی هستی که با بودن تو دنیا برایش زیباتر است  بهانه ی زندگیم تولدت مبارک!    پی نوشت در هوای تولد: ...
9 بهمن 1391

دوباره شنبه ...

ای آخرین توسلِ سبزِ دعای ما، آیا نمی رسد به حضورت دعای ما؟ شنبه، دوباره شنبه ...، دوباره سه نقطه چین؛ بی تو، چه زود می گذرد هفته های ما ...       کوثر نوشت: کلیپ مورد علاقه ی دخترم رو از اینجا دانلود کنید! بی مناسبت با این روزها نیست. ...
7 بهمن 1391

دیشب چی شد؟!

وقتی کسی را دوست دارید؛ در دلِ زمستان هم؛ احساس بهاری بودن دارید؛ به راستی دوست داشتن چه زیباست ...     دیشب شیرین شده بودی از اون شیرین شدنای جیگر! آخه.... مشغول کاری بودم و چندین بار صدام کردی. تا جواب دادم ببخشید عزیزم که منتظر موندی... جواب دادی: ببخشید، حواسم نبود، معذرت می خوام که هی صدات کردم!!!   و باز همون دیشب گفتم: راستی فردا صبح داریم میریم خونه خاله جونا! یه لبخند زدی و گفتی: راستی فردا صبح اگه بخوای می برمت اون پارکه که اسب داره ها!   چند تا کلمه ی به ظاهر عجیب هم گفتی که کلی از شنیدنشون خندیدم. اون کلمات رو به عنوان ت...
4 بهمن 1391

به نام خدایی که دغدغه ی از دست دادنش را ندارم ...

همیشه دعا کنید؛ روحی داشته باشید که هیچ گاه، ایمانش را به خدا از دست ندهد ...   ممنونم تک خواهر عزیزم      الهی؛ تو آن چنانی‏ که دوست دارم. پس مرا هم چنان کن که دوست داری ...     پی نوشت: با عرض معذرت از دوستانی که نظراتشان را بدون پاسخ تایید کردم. جبران خواهم کرد. شاید بزودی... ...
30 دی 1391

فرار از آلودگی! (2)

خوش اومدی دوست من لطفا اول برو سراغ پست پایینی چون این پست، قسمت دوم ماجرای سفرمونه!   موقع بیرون رفتن از خونه زودتر از بقیه آماده بودی     شرح "قسمت دوم" این سفر خاطره انگیز با عکس هاش در ادامه ی مطلب   قبلا از کتابات، شعر ماشین خاک بردار رو برات خونده بودم. این هم یه بیل گنده ست بگم چیه کار اون؟ خاک ها رو برم یداره می ریزه تو کامیون و به همین دلیل وقتی این لودر رو دیدی همراه با آقاجون با ذوق تا نزدیکش رفتی. و تا چند روز می گفتی: من دلم می خواد راننده خاک بردار باشم!       به گل، درخت...
26 دی 1391

فرار از آلودگی! (1)

افلاطون میگه: هرگاه نتوانستی کسی را فراموش کنی بدان هنوز در خاطر او هستی...   برف های سردتر می خواستیم که برف بازی حسابی کنیم و آدم برفی بسازیم، اما غافلگیر آلودگی تهران شدیم! و به دنبالش بی حوصلگی، بداخلاقی و... اومد به سراغمون! بابایی مهربون هم تنهایی و دلتنگی و دوری از ما رو به جون خرید و ما رو به سمت شیراز راهی کرد. اینجوری شد که چند روزی مهمون آقا جون اینا شدیم و در هوای پاکیزه و بارونی اونجا نفسی تازه کردیم برای ادامه حیات در آلودگی اینجا!!! کوتاه بود ولی خیلی بهمون خوش گذشت. بخصوص به کوثر جون که عوامل سرگرمیش زیاد بود و به جای لجباز...
26 دی 1391

کوثرانه

یه نقاشی خوشگل از دختر گلم رو ببینید که با پاستل کشیده !     دخترکم مادرشو کشیده که داره سبزی پاک می کنه! تربچه هاش منو مرده! توجه ش به جزئیات و مهارتش در استفاده از رنگ های مختلف خیلی بیشتر شده.      پی نوشت ها: 1- حلول ماه ربیع الاول، ماه پیامبر و شادی اهل بیت بر همگان مبارک. 2- ما چند روزی سفر بودیم و شما مهربانان با حضور و نظرات خوشگلتون شرمنده مون کردید. انشالله به زودی با عکس ها و خاطرات سفرمون به روز می شیم. 3- پست " برای یاس نیلی امام حسین علیه السلام و رضا کوچولو " با یک غم نوشت به روز شده...     بهترین قلب ها در پیشگاه...
24 دی 1391